این خودروها چه با فروش و مقبولیت چشمگیر در بازار و چه به علت دارا بودن ویژگیهای مهندسی خاص خود، تأثیر بیشتری در تغییر جهان داشتهاند. مجموع این پیشرفتها در طول زمان باعث شده به نقطهی فعلی برسیم و حاصل آن خودروهای مدرن امروزی شده است.
در این سری مقالات قصد داریم ضمن مرور مهمترین نقاط عطف تاریخ صنعت خودروسازی، با خودروهایی که بیشتر از همه جهان را تغییر دادهاند، آشنا شویم. با قسمت اول این سری مقالات همراه زومیت باشید.
در سپیدهدم صنعت خودرو، افراد مختلفی در سرتاسر جهان برای ساختن کالسکهای بدون اسب در حال تلاش بودند. هرچند شاید تعیین دقیق فردی که نخستین بار موفق به این کار شد، دشوار باشد؛ اما اتفاق نظر بر این است که کارل بنز، نخستین اتومبیل با موتور احتراق داخلی را در سال ۱۸۸۶ ساخته و نام بنز پتنت موتورواگن را برای آن انتخاب کرده است. این خودرو با استفاده از پیشرانهای تکسیلندر و سه چرخ قادر به حمل دو مسافر بود.
در همان سال، یک آلمانی دیگر به نام گوتلیب دایملر، موتور احتراق داخلی خود را روی یک کالسکهی Wilhelm Wafter نصب کرد و اولین اتومبیل چهارچرخ دنیا را ساخت.
با وجود اینکه تنها ۱۵ نمونه از این خودرو ساخته شد، دوریی موتور واگن اولین خودرویی بود که بهصورت تجاری در آمریکا به فروش رسید. این خودرو با بهرهگیری از یک پیشرانهی تکسیلندر بنزینی با قدرت تنها ۴ اسب بخار، اولین خودرویی بود که در سال ۱۸۹۶ در آمریکا برندهی یک مسابقهی سرعت شد.
خودروی اولدزمبیل کرود دش اولین اتومبیل با تولید انبوه در تاریخ است. برای سالها این خودرو یکهتاز بازار خودرو بود و تنها در اواخر دههی ۱۹۱۰ عرصه را به فورد مدل T واگذار کرد. اولدزمبیل با استفاده از یک پیشرانهی تکسیلندر جاسازی شده در وسط خودرو و جعبهدندهای با ۲ دندهی جلو، قادر به تولید ۵ اسب بخار بود.
این خودرو شایستهی عنوان آغازگر عصر تسلط خودرو بر حمل و نقلهای دوربرد است. در واقع شاید شایستهی عنوان مهمترین خودروی تاریخ باشد؛ چرا که نمیتوانید جهان را قبل از به دنیا آمدن تغییر دهید. خودرویی که بنز ابداع کرد، به هیچ عنوان برای مسافتهای طولانی ساخته نشده بود؛ در واقع کارل بنز حتی محلی برای تعبیهی باک بنزین در آن پیشبینی نکرده بود. اما سیلورگوست اولین خودروی قابل اعتماد تاریخ بود.
برای اثبات این قابلیت اطمینان، رولزرویس یکی از محصولاتش را ۲۷ مرتبه بهصورت پیاپی بین لندن و گلاسکو فرستاد. این خودرو پس از طی ۲۴ هزار کیلومتر، به جز خرابی یک شیر سوخت هیچ مشکلی پیدا نکرد. اعتبار رولزرویس که امروزه یکی از بهترین شرکتهای خودروساز است، از اینجا شروع شد.
از زمان تولد خودرو، ۲۲ سال طول کشید تا فورد تجربهی اتومبیلرانی را به عموم مردم هدیه دهد. فورد در سال ۱۹۰۸ مدل T را روانهی بازار کرد؛ خودرویی معقول، مقرونبهصرفه و کاملا کاربردی که شاید بتوان آن را مهمترین خودروی تاریخ خودروسازی دانست.
رانندگی با این خودرو حتی با در نظر گرفتن استانداردهای آن روز هم کار بسیار مشکلی بود؛ اما انقلاب اصلی در نحوهی ساخت آن بود: تولید انبوه یک مدل، در یک خط مونتاژ و با یک رنگ.
این خودرو در سال ۱۹۰۸ با قیمتی حدود ۹۰۰ دلار معادل حدود ۲۰ هزار دلار امروزی به فروش رسید، قیمتی که به مرور با آشکار شدن بازدهی روش جدید تولید فورد کمتر و کمتر شد و باعث شد فروش آن بهصورت تصاعدی افزایش پیدا کند. در سال ۱۹۱۰ فورد تنها ۱۹,۰۵۰ دستگاه از این خودرو را فروخت؛ اما خیلی زود نیمی از خودروهای به فروش رسیده در ایالات متحده، خودروهای مدل T بودند.
تا جایی که در سال ۱۹۱۶ فورد موفق به فروش ۵۰۱,۴۶۲ دستگاه از این خودرو با قیمت ۳۴۵ دلار شد و در سال بعد یعنی ۱۹۱۷، فروش این خودرو به ۷۳۵,۰۲۰ دستگاه رسید. در نهایت در سال ۱۹۲۳ قیمت آن به کمتر از ۳۰۰ دلار، معادل ۴۲۰۰ دلار امروزی، کاهش یافت.
این خودرو با تولید در ۱۲ کشور و ۴ قاره در تیراژی خیرهکننده، بیش از هر خودروی دیگری مردم جهان را با اتومبیلسواری آشنا کرد. این خودرو در یک نظرسنجی که در سال ۱۹۹۹ در بین کارشناسان صنعت خودرو انجام شد، عنوان تأثیرگذارترین خودروی قرن بیستم را کسب کرد.
آستین موفق شد پس از ۱۷ سال، ۳۰۰ هزار دستگاه از این خودرو به فروش برساند. این خود دلیلی کافی برای قرار گرفتن در این لیست است؛ اما دلیل قرار گرفتن آستین ۷ در این لیست، تبدیل شدن آن به قالبی مبنا بود؛ قالبی که نشان داد چگونه امکان دارد خودرویی کوچک و ارزان با استفاده از کمترین مواد اولیه ساخت.
آستین با این خودرو نهتنها بسیاری از بریتانیاییها را صاحب خودرو کرد، بلکه تولید آن در آمریکا، آلمان و ژاپن تحت لیسانس این شرکت، به شروع بسیاری از صنایع وابسته به خودروسازی در این کشورها کمک کرد. به دلیل همین توسعهی تولید بینالمللی، سیستم کنترل این خودرو شامل سه پدال، یک فرمان و یک ترمز دستی، به یک استاندارد جهانی در خودروهای دندهدستی تبدیل شد، هر چند آستین ۷ اولین خودرویی نیست که از این طرح استفاده کرده است.
تصور میشود سیستم تعلیق مستقل و بدنهی یکپارچه با شاسی در بین نوآوریهای نیمهی دوم عصر خودروسازی باشند؛ اما این تصور اشتباه است. گفته میشود هنگام عبور وینچزو لانچیا از یک دریای خشن سوار بر کشتی، تلاش برای طراحی بدنهای یکپارچه برای مدل بعدی خودروی خود، یعنی لاندا، به وی الهام شد و با انجام این کار، مدلی از تولید خودرو را طراحی کرد که این صنعت را تغییر داد.
بدنهی یکپارچه با شاسی، قویتر و سبکتر از طرح سابق بدنه روی شاسی است که در آن زمان مورد استفاده قرار میگرفت. امروزه استفاده از این طرح در تولید تقریبا همهی خودروها به انتخاب پیشفرض تبدیل شده است.
تا سال ۱۹۲۷ بیش از ۱۴.۵ میلیون دستگاه فورد مدل T به فروش رفته بود؛ اما این خودرو در حال قدیمی شدن بود. در آن سال، شورولت گوی سبقت را در فروش از فورد ربود و رتبهی یک فروش در ایالات متحده را از آن خود کرد. پس زمان آن فرا رسیده بود که فورد چیزی جدید ارائه کند.
پاسخ فورد، مدل A بود؛ یک خودروی بسیار مدرنتر در همهی زمینهها. این خودرو در چهار رنگ و چندین مدل بدنه ارائه شد. یکبار دیگر فورد خودرویی ساخت که دقیقا همان چیزی بود که همگان خواهان آن بودند و پیش از پایان آن دهه، میلیونها دستگاه از آن به فروش رفت.
تاترا ۷۷ با ارائهی نوآوریهایی که تا دههها بعد همهگیر نشد، به معنای واقعی، مصداق عبارت «جلوتر از زمان» بود. آشکارترین پیشرفت و وجه تمایز این خودرو در مقابل خودروهای همعصرش، آیرودینامیک آن بود.
در دورانی که کسی اهمیتی به آیرودینامیک بودن خودروها نمیداد، تاترا ۷۷ به ضریب آیرودینامیک خود که فقط ۰.۲۱۲ بود، میبالید. برای اینکه بهتر این اعجوبهی آیرودینامیک را درک کنید، بد نیست بدانید این ضریب در آیرودینامیکترین خودروهای امروزی از جمله تویوتا پریوس و تسلا مدل S برابر با ۰.۲۴ است!
اما افتخارات این خودرو فقط محدود به ظاهر آن نبود. این خودرو دارای سیستم تعلیق مجزا در هر چهار گوشه، موتور هشت سیلندر ۳.۴ لیتری ۷۵ اسب بخار نصبشده در عقب با محفظههای احتراق نیمکره و همچنین قطعات سبکوزن ساختهشده از آلیاژ منیزیم بود.
در سال ۱۹۳۴ یک خودروی دیگر، توجه جهانیان را به خود جلب کرد. سیتروئن ترکشن آوانت هرچند اختراع جدیدی ارائه نکرد؛ اما پیشگام تولید خودروهای مدرن بود. ترکشن آوانت در زبان فرانسوی به معنای «محورجلو محرک» است.
برخلاف تعداد محدودی از رقبای محورجلوی آمریکایی، سیتروئن از یک سیستم تعلیق کاملا مستقل برای محور جلو استفاده کرد. این خودرو همچنین اولین خودرویی بود که از شاسی یکپارچه با بدنه یا ساختار unibody بهره میبرد که پیشگام کاربرد این روش تولید در تقریبا همهی خودروهای امروزی بود.