پیشبینی میشود از این سال به بعد فیبرکربن از یک
ماده لوکس برای ساخت بدنه خودرو به یک ماده فراگیر تبدیل شود که حتی در
خودروهای کلاس اقتصادی نیز کاربرد پیدا کند. همچنین دانشهایی مانند توسعه
موتورهای الکتریکی بهدلیل فضای کوچکی که اشغال میکنند دست طراحان را برای
استفاده از فضاها بازتر میکنند. مانند روال همیشه صنعت خودرو، تغییر از
خودروهای مسابقه آغاز خواهد شد و در ادامه تجاریسازی میشود.
کسی نمیتواند تاثیر عمیق زبان طراحی خودرو را در میزان فروش و محبوبیت
آنها نادیده بگیرد. خودروسازان سرشناس به لطف چهرهسازی استادانه و
گریمهای دلفریب بخشی از ذهن و قلب مشتریان خود را تحتتاثیر قرار میدهند.
تا همین چند دهه پیش بخش طراحی خودرو قسمت کوچکی از یک کارخانه خودرو را
به خود اختصاص میداد ولی اکنون طراحان را همکلاس با مهندسان فنی قلمداد
میکنند. در حقیقت چهره یک خودرو تمام آن چیزی است که بهعنوان ویترین از
آن یاد میشود. تاریخ بارها شاهد آن بوده که محصولاتی که از نظر فنی واقعا
حرفی برای گفتن نداشتند، ولی به لطف یک زبان طراحی قابلقبول به فروشی
خیرهکننده دست پیدا کردهاند.
از سویی دیگر مثالهایی
موجود است از خودروهایی که از نظر مهندسی یک گام بالاتر از زمانه خود بودند
ولی به دلیل چهره نهچندان مطلوبشان با اقبالی روبهرو نشدند. در حالیکه
این روزها طراحی خودرو به لطف هوش مصنوعی و گروهی عظیم از نوابغ گرافیک
انجام میشود، این پروسه در روزهای اول زندگانی خود سختیهای فراوانی را
پشتسر گذاشته است. ایامی که هنوز فلسفه و سنت طراحی وارد ادبیات خودرویی
نشده بود، بسیاری از پیشگامان صنعت خودرو توانستند تاثیر عمیقی بر این حوزه
بگذارند. باید اعتراف کرد که عمر پدیدهای به اسم طراحی خودرو حداقل
بهاندازه خود خودرو بوده است.
از کجا شروع شد؟
بهدرستی نمیتوان تاریخ دقیقی برای پیدایش اولین مفاهیم طراحی خودرو
تعیین کرد چراکه بعد از اختراع چرخ و کاربردی شدن آن توسط بشر، نیازهای
اولیه او از طریق شکل دادن به چیزهایی که روی آن قرار میداد، برآورده
میشد. در ایام پادشاهی باستان، ارابههای طلایی برای سران و نظامیان سبک
نوینی در طراحی وسایل نقلیه را پدید آوردند. تمدن روم و چین بهشدت در این
مقطع نقشآفرینی کرده بودند. با عامیتر شدن آنها و پذیرفته شدن از سوی
مردم، کالسکهها به وفور روانه بازار شدند. همان مکعب ساده سقفدار که
درونش چند صندلی قرار میگرفت، سرآغاز طراحیهای معنادار برای مصارف
گوناگون بود. ثروتمندان، اغنیا و اشرافزادهها سراغ چوبهای بلوط، چرمهای
دستدوز و پارچههای مخمل بوده و اولین ایدههای لوکسگرایی را مطرح کردند
و مردم عادی سراغ کابینهای ساده با زوایایی 90 درجه میرفتند.
اما بیتردید نقطه عطف طراحی اتومبیل در سال 1769 بود، همان سالی که نخستین
وسیله نقلیه دنیا با موتوربخار تولید شد. البته که نمیتوان آن ساختار
عریان و ساده را یک طراحی نامید. در 1806 که نخستین خودرو با پیشرانه
احتراق داخلی متولد شد، از مجسمهسازان و نقاشان برای ساخت یک اتاق روی
چرخهای متحرک آن کمک گرفته شد. دوران کودکی طراحی خودرو ناگهان در سال
1886 یعنی تولید نخستین اتومبیل به معنی واقعی از سوی کارل بنز، به بلوغ
رسید. این خودروی سه چرخ بدون سقف، برای نخستینبار نقاشیهای مکتوب روی
کاغذ را تبدیل به یک مابهازای خارجی کرد؛ چیزی که برای اولینبار در
رسانههای آلمان از آن به اسم «کار دیزاین» نام برده میشد.
شیوع جهانی
آمریکاییها خیلی دیر وارد بازی تولید و طراحی خودرو شدند. آنها از 1893
اولین بروشورهایی که در آن شکل یک خودرو بهعنوان یک جاذبه هنری مطرح شده
بود را منتشر کردند. با شروع سال 1900 میلادی فرانسویها برای اولینبار
تولید انبوه خودرو را استارت زدند. اما تولید اتومبیل بهصورت تیراژ بالا
نیازمند یک زیرساخت طراحی بود و این چیزی نبود که هنرمندان فرانسوی نتوانند
از پس آن بربیایند. نه فقط فرانسه بلکه تا سال 1903 خودروسازی به طرز
چشمگیری در غرب اروپا گسترش پیدا کرده بود.
طبق آمار تا
آن زمان دقیقا 30 هزار و 204 دستگاه خودرو تولید شده بود که بهتنهایی 8/
48 درصد کل تولیدات خودرو در دنیا را به خود اختصاص میدادند. در 1910
بهدلیل ابداع فناوریهای نوین در دنیای موتورهای درونسوز، اتومبیل دیگر
یک وسیله خاص و پیچیده برای خواص نبود، از اینرو شرکتها باید برای رقابت
با یکدیگر حرف تازهای را بیان میکردند. از 1905 تا 1914 عصر طلایی طراحی
خودرو در دوره «ادوارد هفتم» در انگلستان باب شد. تجملگرایی از طریق
طراحیهای پرزرق و برق در این دوره به سایر دنیا سرایت پیدا کرد.
آمریکاییها در 1912 با استفاده از همین زبان و تزریق اندکی خلاقیت به آن
خودروهای تجملی سایز بزرگی طراحی کردند که با استقبال عوام روبهرو شده
بود.
و ناگهان فورد
هرآنچه صنعت نوپای خودرو و مسائل مربوط به طراحی تا سال 1908 به دست آورده
بودند را باید به کلی کنار گذاشت. هنری فورد اسطورهای در این تاریخ با
معرفی Model T سبک خیرهکنندهای در بحث مونتاژ و خط تولید را پدید آورد.
شخص فورد نظارت دقیقی بر طراحی محصولاتش داشت. با اینکه او بهخوبی
میتوانست پولهای کلانی را از طریق فروش مدلهای لوکس به ثروتمندان بهدست
بیاورد، ولی با هوش خیرهکنندهاش کاری کرد که طراحی مدلهای تولیدیاش
باب میل اکثر جامعه باشد. کسی نمیدانست چرا مدل تی هم از دید متمولین
جامعه با استقبال روبهرو میشد و هم از سوی قشر متوسط. این خودروی
آمریکایی حداقل تا 2 دهه بعد شالوده طراحی اغلب خودروهای دنیا شده بود. مدل
تی تا سال 1927 یکهتاز کلیه صنایع آمریکا شده بود.
عصر وینتِیجها
هنوز عمر فورد Model T به پایان نرسیده بود که خودروهای مسابقهای برای
خود گرد و خاک به پا کردند. از 1919 نخستین جرقههای ساخت محصولاتی که
تمرکز اصلیشان چهره بود، دیده شد. ساخت 2 دربهای بسیار کوچک یا 4 دربهای
بسیار کشیده، مدلهای جوانپسند و نسخههای مخصوص ورود به پیست طی یک دوره
10 ساله آتش خفته خلاقیت خودروهای خاص را شعلهور کرد. در انگلستان آستین
با مدل Seven خود سبک گلگیرهای برآمده را باب کرد. در ایتالیا لانچیا
سقفهای بریده شده در انتهای خودرو را مرسوم کرد. اما شاید مطرحترین
خودروی این دوره بوگاتی Type 35 بود که از سوی فرانسویها با محوریت بحث
آیرودینامیک تولید شده بود. فورد بعد از مدل T در سال 1927 سراغ مدل A رفت
ولی نتوانست سبک جدیدی در زبان طراحیاش ابداع کند و ناگهان از کوران رقابت
عقب ماند. شور و هیجان خودروهای این دوران حتی به اتحاد جماهیر شوروی نیز
رسید و کمپانی Gaz مدلی خاصی را در 1930 تولید کرد ولی دیگر هرگز نتوانست
آنطور ساختارشکنانه رفتار کند. همان سال در حالی که تصور میشد خودروسازان
آمریکایی به کلی به خواب رفتهاند، کادیلاک از یک محصول خیرهکننده با
موتور 16 سیلندر V شکل پردهبرداری کرد که توانایی بینظیرش در خلق مدلهای
بزرگ را نیز نشان میداد.
پیش از جنگ جهانی دوم
دهه 30 برای صنایع خودرو دنیا، دهه آزمون و خطا بهمنظور پیدا کردن سلیقه
مخاطبان جهانی برای فرمت طراحی خودرو بود. یک محافظهکاری توسعهیافته در
تمام شرکتها دیده میشود، هزینههای سنگین اسپورتسازی تنها از سوی
کارخانههای بزرگ و برای بازارهای آکنده از پول متصور بود. سمت و سوی
طراحیهای خودرو در این ایام، ساخت خودروهایی بود که برای حمل و نقل یک یا
دو نفر کفایت کند. سیتروئن فرانسه از جمله اولین شرکتهایی بود که توانست
بخش مجزایی از کارخانه خود را به مهندسان طراحش اختصاص دهد.
آنها در 1934 خط رنگ منحصر به فردی را تولید کردند که فرآیند رنگآمیزی به
روش فورد را بهکلی دستخوش تغییر کرده بود. فرانسه که آن روزها یکی از
ثروتمندترین کشورهای دنیا به حساب میآمد، مهد تولید مدلهای خاطرهانگیز
خودرو شده بود. بهعنوان مثال در 1934 میلادی بوگاتی از مدل رویایی Type 57
خود پردهبرداری که هنوز هم از نظر زبان گرافیکی یک نبوغ ناب تلقی میشود.
در 1936 امجی انگلستان نیمنگاهی به خودروهای مسافرتی با قابلیتهای
اسپورت انداخت. یک سال پیش از آغاز جنگ یعنی در 1938 در آلمان به دستور
هیلتر خودرویی کوچک به اسم بیتل از سوی کمپانی فولکسواگن و به دستان دکتر
فردیناند پورشه طراحی شد.
بعد از جنگ جهانی
سال 1945 میلادی وقتی آتش جنگ خاموش شد، تازه بحران اقتصادی خودش را نشان
داد. کارخانههای خودروسازی که کشورهایشان در جنگ درگیر بودند، اغلب به محل
ساخت تجهیزات نظامی و ارتشی مشغول شده بودند. اوضاع مالی تولیدکنندگان و
مردم مصرفکننده به قدری وخیم بود که عملا ساخت خودروهای اسپورت و جوانگرا
دیوانگی به حساب میآمد. خودروسازی اروپا حداکثر استفاده را از این دوران
برد و سبک نوین خودروهای کوچک خانوادگی را مطرح کردند.
موریس ماینور زاده همین تفکر بود که البته حتی در دوره تبلور اقتصادی نیز
همچنان مشتریان خود را داشت. وقتی به دهه 50 میرسیم، خودروسازی آمریکا
بازیگر اصلی شد و این نقشآفرینی خود را تا سه دهه بعدی نیز حفظ کرد.
جنرالموتورز، کرایسلر و فورد مثلث اصلی خودروسازی در این کشور، پایهگذار
سبک خاصی از خودروهای تنومند به اسم عضلانیها شدند. جالب توجه آن است که
هیچ کشور دیگری نتوانست وارد دنیای خاصی که آمریکاییها آن را خلق کرده
بودند، بشود. شاید تولیدکننده اصلی خودرو در دنیا آمریکاییها بودند؛ ولی
الزاما زیباترین خودروها را نمیساختند. در 1955 میلادی سیتروئن فرانسه از
یکی از خاصترین خودروهای تمام تاریخ به اسم DS پردهبرداری کرد. در 1961
یک اروپایی دیگر به اسم جگوار E-Type از انگلستان باز هم خبرساز شد. دو
سال بعد در آلمان پورشه از 911 پردهبرداری کرد. اروپاییها طی همین چند
سال توانستند به رقبای آمریکایی خود راه و رسم اسپورتسازی را نشان دهند.
خودروسازی آمریکا در پاسخ به این هجمه تولید یک مدل زیبا به اسم فورد
موستانگ را در 1964 روانه بازار کردند.
دوران مدرن
از دهه 70 به بعد، با ظهور کلاسهای جدید در صنعت خودرو، مفاهیم سنتی و
کلیشهای طراحی دستخوش تغییر شدند. شاسیبلندها، واگن استیشنها، پیکاپها و
امپیویها روال بصری محصولات اتومبیلسازان را منقلب کردند. حالا دیگر
طراحی خودرو شامل یک دید کلی نسبت به بدنه نمیشد. از این زمان به بعد
همهچیز باید با حساب و کتاب پیش میرفت. شکل ظاهری فقط منوط به گلگیرها و
دربها و انحنای سقف نمیشد. حالا حتی مهشکن نیز در جای خود تاثیر گذار
بود. با افزایش نیاز بازار از یکسو و تاسیس کارخانههای جدید، رقابت در
طراحی مفهوم دیگری به خود گرفت.
دنیای ماشین