پدال نیوز: از آنجاییکه تاپگیر، یکی از تأثیرگذارترین منابع خودرویی در کل دنیا به شمار میرود، این نوشته که کاملأ به سلیقه نویسنده نوشته شده بود، شدیدأ به فروش واکسهال (اپل) آسترا و خودرو مورد بحث در اروپا، لطمه وارد کرد.
به گزارش پدال نیوز، نشریه «تاپ گیر» در یکی از آخرین شمارههای خود، خودرو مورد بحث را در لیست
«بدترین خودروهایی را که میتوان خریداری کرد» قرار داد و در اینباره
نوشت: «این خودرو یک تلاش احمقانه و فاجعهآمیز برای بازارهای اروپایی است،
به این امید که بتواند با خودروهای کوچک اروپایی رقابت کند، اما در عمل به
هیچوجه چنین اتفاقی نخواهد افتاد. جنرال موتورز حتی با تولید این مدل،
سیاستهای بازاریابی خود را تغییر داد و با افزایش قیمت واکسهال آسترا، قصد
داشت تا خودرو مورد بحث را از نظر قیمت و موقعیت، در جایگاه آسترا قرار
دهد.»
و از آنجاییکه تاپگیر، یکی از تأثیرگذارترین منابع
خودرویی در کل دنیا به شمار میرود، این نوشته که کاملأ به سلیقه نویسنده
نوشته شده بود، شدیدأ به فروش واکسهال (اپل) آسترا و خودرو مورد بحث در
اروپا، لطمه وارد کرد. خودرو مورد بحث، چیزی نیست جز شورولت کروز که از سال
2008 راهی بازار شده و در 3 آرایش هاچبک، سدان و واگن به تولید میرسد.
اما آیا نوشته تاپگیر در مورد کروز، حقیقت دارد یا اینکه قضاوتی شخصی است؟
برای
پاسخ به این سؤال، بد نیست بدانید که شورولت کروز، از تاریخ تولید در سال
2008 تا به آگوست 2014، توانست به مرز 3 میلیون دستگاه برسد. رسیدن از رقم 2
میلیون به 3 میلیون، تنها 16 ماه به طول انجامید. فروش بیش از یک میلیون و
300 هزار دستگاه، تنها در بازار چین در طول شش سال، باعث شده تا 43.3 درصد
از کل فروش کروز، به این بازار اختصاص داشته باشد. فروش 900 هزار دستگاه
در بازار ایالت متحده، 195 هزار دستگاه در روسیه، 134 هزار دستگاه در برزیل
و 123 هزار دستگاه در بازار کانادا در طول6 سال، ادعای تاپگیر را به چالش
میکشد. برای مقایسه فروش خوب کروز، لازم به ذکر است که تویوتا در طول
نزدیک به 50 سال تولید 10 نسل از سدان کرولا، توانست به مرز 40 میلیون
دستگاه برسد. بنابراین، رسیدن به مرز 3 میلیون دستگاه در طول6 سال،
ویژگیهای خاص و منحصربهفردی را میطلبد.
طراحی ظاهریطراحی
کروز را اگر نتوان حتی زیبا برشمرد، به هیچ وجه نمیتوان آنرا زشت عنوان
کرد. شورولت کروز با جلو پنجرهای که امروزه در تعدادی از تولیدات این
کمپانی دیده میشود، دارای جزئیات منحصربهفرد و درخور توجهی است.
چراغهای جلو که در طرفین، اوج گرفته و در عین در بر گرفتن درز کاپوت، در
ادامه، به خط پایین شیشههای جانبی و در عقب به لبه صندوق بار ختم میشود،
یک پیوستگی را در سرتاسر بدنه کروز ایجاد کرده است. دریچههای تزیینی مشکی
رنگ در زیر چراغها که چراغهای مهشکن را نیز در خود جای دادهاند، در
اسپرت جلوه دادن نمای جلو کروز، تأثیر بسزایی داشتهاند. این بخش ذوزنقه
شکل به رنگ مشکی، با حاشیه براق، یکی از چشمگیرترین جزئیات طراحی بدنه
بهشمار میرود.
هاچبک و سدان کروز، در نمای جلو، کاملأ یکسان
هستند اما با حرکت به سمت نمای عقب، به هیچ وجه نمیتوانید تشخیص دهید که
هردو از یک خانواده هستند. کروز هاچبک با انحنای زیبای سقف که بیش از آنکه
به یک هاچبک شبیه باشد، یک اسپرتبک یا فستبک را در ذهن تداعی میکند با
چراغهایی که در طرفین به سمت جلو کشیده شدهاند، جلوه زیباتری از سدان
دارد. نمای عقب سدان با چراغهای بزرگ، سادهتر از هاچبک به نظر رسیده و
طراحی آن به پختگی هاچبک نیست. گویی کروز از ابتدا، با در نظر داشتن
هاچبک بودن در ذهن طراح، تکمیل شده است و تناسبات نسخه هاچبک بهتر و
بینقصتر از سدان است.
اگر بدانید که کروز توسط David Lyon طراحی
شده است، به بینقص بودن طراحی آن، ایمان خواهید آورد. وی که در حال حاضر
46 سال دارد، در سال 1997 با پیوستن به کادیلاک، نقش مهمی را در شکلگیری
یک زبان طراحی جدید برای اولین نسل از CTS ایفا کرد؛ سبک طراحی که تا به
امروز با کادیلاک بوده و توانسته خوش بدرخشد. او تا سال 2012 در مقام مدیر
طراحی بیوک و جیامسی فعالیت کرد و در ماه ژوئیه همان سال، بدون هیچ
دلیلی، جنرالموتورز را ترک کرد و یک سال بعد با تأسیس استودیوی طراحی
Pocketsquare، کار روی توسعه طراحی تجربه نوینی را برای فضای داخلی
خودروها، آغاز کرد. David Lyon در طول فعالیت خود در جنرالموتورز،
شاهکارهایی نظیر بیوک لاکراس، شورولت WTCC کانسپت، بیوک ریویِرا کانسپت،
شورولت اسپارک، سونیک و وُلت را در کارنامه خود دارد، ضمن اینکه طراحی
کابین محصولات کادیلاک، بیوک، جیامسی و شورولت از سال 2009 تا سال 2012،
بر عهده وی بوده است. بنابراین، شورولت کروز نیز که حاصل قلم این طراح
بوده، جلوهگر تبحر و سالها تجربه درخشان این طراح است. بنابراین،
نمیتوان ایرادی را به طراحی ظاهری آن وارد دانست.
طراحی کابینتبحر
و تجربه David Lyon در طراحی خودرو، در کابین شورلت کروز، نمود پیدا
میکند. این کابین، بدون استفاده از موارد عجیب و خارقالعاده، در عین
سادگی، محیطی خوشایند و دلنشین را برای سرنشینان خلق کرده است. David Lyon
با علم به این مسئله که سرنشینان، تمام وقت خود را در کابین سپری میکنند،
سعی کرده تا با استفاده از جزئیاتی ساده و منحصربهفرد، فضای داخلی کروز را
از یک کابین کسلکننده و طاقتفرسا، خارج کند. داشبورد آن همچون
تمامیخودروهای این کلاس از پلاستیک مشکی رنگ، ساخته شده است اما روی آن،
پنلهایی از جنس پارچه یا چرم استفاده شده برای روکش صندلیها خودنمایی
میکند.
این
ایده ساده و کمهزینه، کابین را از سادگی مفرط خارج کرده و حسی از کیفیت
را به سرنشینان القا میکند. این پنل پارچهای یا چرمی، از طرفین داشبورد،
به روی درها نیز ادامه پیدا میکند و همین امر، موجب ایجاد یک پیوستگی
دلنشین در سراسر کابین میشود که استفاده از یک متریال واحد برای داشبورد،
درها و صندلیها، در خلق این امر بیتأثیر نبوده است.
زمانی
میتوانید تفاوت و خاص بودن این کابین را به خوبی درک کنید که آنرا با
سایر همکلاسانش مقایسه کنید. تقریبأ کابین تمامی خودروهای این کلاس از
ژاپنیها و کرهایها گرفته تا اروپاییها، از پلاستیک مشکی رنگ پوشیده شده
است و این امر شما را در طولانی مدت، دلزده میکند اما کروز با یک ایده
ساده، این مشکل را حل کرده است.
یکی دیگر از جزئیات قابل توجه دیگر
این کابین، بخش جالیوانی آن در کنسول میانی بوده که به یاری یک پنل
جداکننده متحرک در طول این محفظه، میتوان طول آنرا برای لیوان و سایر
اشیاء با ابعاد مختلف، تغییر داد.
آزمایش رانندگیتا
به اینجای کار، طراحی مطلوب بدنه و مخصوصأ کابین، میتواند تا حدودی فروش
خوب آنرا توجیه کند. اما از نظر فنی چطور؟ آیا مشخصات فنی آنهم به اندازه
سایر بخشها میتواند خریدارش را راضی کند یا خیر؟
4 موتور چهار
سیلندر خطی به حجمهای 1.4، 1.6 و 1.8 لیتر، با قدرتی بین 111 تا 181
اسببخار، لیست موتورهای بنزینی کروز را تشکیل میدهند درحالی که 4 موتور
دیزلی با 129 تا 151 اسببخار نیز برای آن در نظر گرفته شده است.
کروز
هاچبک و سدان مورد آزمایش، هردو از موتور 4 سیلندر خطی Ecotec بهره
میبرند که با حجم دقیق 1598 سیسی، میتواند 111 اسب بخار و 153 نیوتنمتر
گشتاور را تولید کند. این موتور، نیروی خود را از طریق یک گیرباکس 6 سرعته
دستی، به چرخهای جلو منتقل میکند. با نشستن روی صندلی راننده، اولین
چیزی که جلب توجه میکند، موقعیت قرارگیری راننده است. صندلی آن با
تشکچههای جانبی که پهلوهای شما را در آغوش میگیرد، بزرگتر از آنچه که
هستند احساس میکنید.
اول از همه به سراغ شتاب صفرتاصد آن میرویم.
110 اسببخار برای 1285 کیلوگرم، بنابراین نباید انتظار شتاب خوبی را از آن
داشت. حقیقت امر این است که ما انتظار زمانی در حدود 10 ثانیه را از آن
داشتیم اما کروز شتاب صفر تا صد را در 12.2 ثانیه انجام داد. اگر یک کروز
را در تملک دارید، میتوانید اینگونه خود را توجیه کنید که یک خودرو کوچک
شهری را خریداری کردهاید و بنابراین نباید انتظار شتاب خوبی را از آن
داشته باشید!
قویترین نسخه کروز با موتور 1.6 لیتری مجهز به
توربوشارژر، همین کار را در 8.8 ثانیه انجام میدهد که زمان معقولتری برای
یک خودرو شهری است. عملکرد ضعیف گیرباکس 6 سرعته اتوماتیک آنرا نباید از
قلم انداخت. این گیرباکس به کندی و آهستگی دنده را تعویض میکند و اگر
گیرباکس بهتری روی این موتور نصب میشد، شاید میتوانست زمانی بهتر را ثبت
کند. اما در بخش سواری و هندلینگ، کروز به قدری خوب عمل میکند که شتاب
صفرتاصد ضعیف آنرا فراموش میکنید. تایرهای دیواره بلند 16 اینچی و سامانه
تعلیق مکفرسون در جلو و چنداتصالی در عقب، سواری بسیار نرم و راحتی را
برای سرنشینان به ارمغان میآورد. بهتر از سواری نرم و راحت آن، میبایست
به فرمان آن اشاره کرد.
این فرمان نرم و سبک که از سامانه
الکترو-هیدرولیک بهره میبرد، لبخند رضایت را بر لبان راننده مینشاند.
فرمان سبک امروزه تقریبأ در تمامیخودروها استفاده میشود اما سبکی آن در
شاسیبلندی نظیر نیسان X-trail آزاردهنده است. فرمان نرم و البته دقیق
کروز، کاملأ برای جثه و ویژگیهای آن، مناسب بهنظر میرسد اما اندکی حس
خنثی بودن، در آن احساس میشود. اگر فرمان آنرا تنها اندکی (در حدود 10 تا
15 درجه) بهطور مکرر به چپ و راست بچرخانید، میبینید که تقریبأ هیچ
اتفاقی رخ نمیدهد. این امر در فرمانهای جدید کاملأ طبیعی است و تنها
خودروهایی نظیر مزدا، اینفینیتی و یا نظایر آن هستند که دقت بسیار بالایی
دارند.
به هر حال، اگر نخواهیم به کروز خیلی سخت بگیریم، بهتر است
نرمی و خنثی بودن فرمان آنرا نادیده بگیریم. این فرمان در کنار یک شاسی
خوب و محکم و تعلیق خوب، قدرت مانورپذیری بالایی را برای آن به ارمغان
آورده است که اگرچه در حد بهترین ها (نظیر فورد فوکوس، فورد فیستا و فولکس
واگن گلف) در این کلاس نیست، برای یک خودرو شهری روزمره خانوادگی، کاملأ
مناسب و رضایتبخش است.
آپشنها و فضای کابینمصرف
سوخت حدود 8.5 لیتر در رانندگی درون شهری و حدود 5 لیتر در رانندگی بین
شهری، فرمان نرم و سبک و یک سواری راحت، آنرا برای رانندگیهای طولانی
مدت، تبدیل به یک خودرو بینظیر میکند. کیفیت مطلوب کابین و همچنین
مونتاژ، در کنار راحتی بالا و دید خوب به محیط بیرون، از دیگر ویژگیهای
کروز است. در کروز هاچبک مورد آزمایش با سطح امکانات LT که از تعدادی آپشن
بهره میبرد، حتی رانندگی لذتبخشتر نیز میشود. صندلیهای نرم و راحت
آن، با روکش چرم قهوهای رنگ، پنلهایی با متریال و رنگ مشابه برای داشبورد
و درها، در کنار یک نمایشگر تمام رنگی لمسی به ابعاد 7.5 اینچ، لذت حضور
در کابین را دوچندان میکند. پس از اندکی کار با این نمایشگر که کار با آن
بسیار راحت است، بهقدری به آن عادت میکنید که دیگر دلتان نمیخواهد با
کنترلهای دکمههای عادی کار کنید.
فاصله اکسلهای برابر در مدل
هاچبک و سدان، باعث شده تا فضای پا در هر 2 مدل یکسان باشد که در حد خوب و
مطلوبی قرار دارد. صندوق بار کروز سدان، بیش از تصور شما، بزرگ و جادار
است. شاید انتظار داشته باشید که کروز هاچبک، از فضای بار کوچکی بهره ببرد
اما با باز کردن در صندوق، با فضای 400 لیتری مواجه میشوید که بهراحتی
میتوان بار 5 سرنشین را در آن جای داد.
نتیجه گیریشورولت
کروز مخصوصأ در نسخه LT که از تعدادی آپشن بهره میبرد، بیشتر از آنچه را
که خریداری میکنید، به شما ارائه میدهد. فرمان نرم و سبک که رانندگی با
آنرا لذت بخش میکند، سواری نرم، امکانات مطلوب و فضایی بیش از حد انتظار،
آنرا به یکی از بهترین گزینهها برای خرید تبدیل میکند. کروز هاچبک به
دلیل تناسبات بهتر و بدنه زیباتر به مدل سدان ارجحیت دارد. اما در بازار
هاچبکهای خانوادگی نیز بیشمار آپشن وجود دارد.
اگر بخواهم شخصی
نظر بدهم، کروز هاچبک به دلیل کابین متفاوت و امکانات مطلوبش، از رقبایی
نظیر فورد فوکوس و مزدا 3 جدید برتر است. شما تمامی وقت خود را در حین
رانندگی در کابین، میگذرانید، بنابراین مهم است که پس از مدتی، از آن
دلزده نشوید و از راحتی کافی و آپشنهایی برخوردار باشد که شما را سرگرم
کند. انتخاب من، کروز هاچبک است چرا که بیش از 63 میلیونی را که برای
پرداخت آن میپردازید به شما هدیه میدهد.