به گزارش پایگاه خبری پدال نیوز- مالک قلی پور: جرمی کلارکسون، مرد میانسالی که در مورد هر چیزی که به
خودرو مربوط میشود، نظری دارد. از جالبترین این اظهارنظرها، صفاتی است که
او به بعضی خودروها نسبت میدهد. حال او لیستی از ۱۰ خودرو را منتشر کرده و
نام این لیست را بدترین خودروهای سال گذاشته است. برای اطلاع از جزئیات
این لیست با ما همراه باشید.
چندی
پیش جرمی کلارکسون بهترین خودروهای سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ را مشخص کرد. اینبار
او به سراغ نیمهی دیگر لیوان رفته و از ۱۰ خودرویی که از نظر او بدترین
هستند، نام برده است. در ادامه میتوانید بدترین خودروهای سال گذشته و
توضیحات جرمی کلارکسون را د راین خصوص مشاهده کنید.
واکسهال آسترا SRi
یک
مشکل در رابطه با واکسهال آسترا وجود داشت. قرار بود آخر هفته با یک
دستگاه آسترا رانندگی کنم. ریچارد هموند هم باید با یک استون مارتین
ونکوئیش ولانته روباز رانندگی میکرد. اما از رنگ خودرو رضایت نداشت و به
همین دلیل با خودروی شخصی خودش به منزل رفت. نکتهی مهم این بود که من رنگ
استون مارتین رو هم دوست داشتم. مساله این بود که میتونستم با یه استون
مارتین روباز آخر هفته رو بگذرونم اما مجبور بودم توی یه واکسهال آسترا
قرمز رنگ باشم.
خب
اون خودرو قرمز بود، توربوشارژر داشت و گزینهای مناسبی برای افرادی بود
که یک اتاق و چهارتا چرخ میخواستند. اما استون مارتین ونکوئیش رو که از
دست دادم.
اینفینیتی QX30
برند
اینفینیتی شرکت نیسان چندان موفق نبوده. اونا عمدتا تونستن خودروهاشون رو
تو آمریکا به آدمایی بفروشن که بیشتر به فکر غذا خوردن هستن و به همین دلیل
چندان متوجه داتسون خوش لباسی که میخرن نیستن. Q30 یه موتور ۲.۲ لیتری
دیزل داره که مصرف سوخت خوبی داره. اما این ماشین به شکل عجیبی صدا میکنه
که باعث شده مسئولای اینفینیتی از سیستم حذف نویز تو کابین استفاده کنن.
من فکر میکنم اون موتور دیزل کارش تبدیل سوخت به صدا است.
اشکودا سوپرب Executive
پس
از ۲۰ سال نوشتن برای ساندی تایمز، برای اولین بار به نشانگر چشمکزن خیره
شده بودم و نمیدونستم چه چیزی تایپ کنم. ابتدا میخواستم بگم که اشکودا
سوپرب تنها یه نسخهی ارزانتر فولکس واگن پاسات هست؛ که البته همینطور
است. اما قطعا خوانندهها علاقهای به خوندن فولکس واگن پاسات هم ندارن.
من
نزدیک به ۲۰۰ مایل در بزرگراه M1 رانندگی کردم و تعدادی زیادی از
خودروهایی مثل سوپرب رو دیدم. تمامی این خودروها از مشکل واحدی رنج
میبردند؛ همشون خودروهای متوسطی بودند. اشکودا از اون دسته خودرهایی که
مثل یخچال فریز باید با واحد خاصی بخرینش (یخچال فریزر بر حسب حجم فضای
داخلی خریداری میشن). مثلا به یک نمایشگاه خودرو مراجعه کنین و بگین یه
خودروی چهار و نیم متری میخوام و اونها هم در پاسخ به شما اشکودا سوپرب
را پیشنهاد کنند. شاید هنگام رانندکی در سوپرب نگین «اَه»، اما قطعا هم
نخواهید گفت «واو».
زنوس E10 S
خودرهای
اسپرت باید سبک و کوچک باشن. از یه پیشرانهی کوچک با حداکثر دور موتور
بالا بهره ببرن و حداکثر دو تا صندلی داشته باشن. تمامی این موارد تو زنوس
موجود هستند. اما این خودرو نه در داره، نه پنجره، آفتابگیر، رادیو و فرش
و هر امکانات حداقلی هر خودرو. من مدادهایی داشتم که امکانات بیشتری از
E10 S داشتن. پیشرانهی این خودرو توانمنده و به همین دلیل بسیار سریعه.
اما تو پیست نه تو خیابانهایی که عموما در اونها به سر میبرم. صدای
تولیدی این خودرو برای یک دقیقهی اول خوبه و پس از اون اصلا دلنشین نیست.
فرمان
خودرو هم خیلی سفته و زیاد بازی میکنه. عذر میخوام ولی میشه اونو به یه
تیکه لجن تو استخر تشبیه کرد. چرخها هم هنگام ترمز خیلی سریع قفل میشن؛
سیستم ABS میتونست بهشون کمک کنه. اما زنوس اصرار داره راننده باید بدون
هرگونه کمکی رانندگی کنه. من از این فلسفه لذت میبرم که روی مبل خودم
مشغول تماشای رانندههای حرفهای و کنترل خودروهای این چنینی هستن. اما به
هیچ وجه دوست ندارم توی هالهی دود ترمزهای خودم با سرعت زیاد در حال
نزدیک شدن به یک درخت باشم.
رنو کجار dCi 130
کجار
زندگیشو به عنوان نیسان قشقایی شروع کرد اما به خاطر یه سری دلایل مالی
اسمشو گذاشتن رنو کجار! این اسم رو فقط زمانی میشه انتخاب کرد که تمامی
اسمهای دنیا تموم شده باشه. هیچ کسی ساعتها زمان رو صرف سفارشیسازی رنگ
و اندازهی رینگ کجار نمیکنه. این خودرو رو هیچ وقت تو فیلم سریع و خشن
نمیبینید، هیچ وقت تو بازی فورزا موتوراسپرت اضافه نیمشه و هیچوقت پوستر
اونو بالای تختخ خواب یه پسر بچه نخواهید دید.
این ماشین هیچ امکانی رو ارایه نمیده که شما رو به خریدش تشویق کنه. کجار خودرویی فاقد روحه.
بامو X1 xDrive25d
خودروهای
بامو به شکل بیش از حدی آلمانی هستن. البته به جز فاجعهی X1. من در
رابطه با این خودرو فکر میکنم که مهندسان این شرکت دوست نداشتن
کراساوور بسازن. برای همین مجبور شدن این کار رو تو روسیه، هند و چین
انجام بدن. این ماشین تو نسل اولش شبیه میکسرهای سیمان بود. اما متاسفانه
X1 فروش خوبی داشت و بامو رو مجاب به توسعهی نسل جدید این خودرو کرد.
نسخهای
رو که من آزمایش کردم دارای سیستم چهارچرخ محرک بود. شاید الان با خودتون
فکر کنین این قابلیت منجر به افزایش تواناییهای آفرود میشه. نه اینطور
نیست؛ روی سطح پوشیده شده از چمن خودروی من تو موقعیت خودش ثابت بود و
چرخها به طور کامل در حال لغزش بودند. موتور دیزلی ۲ لیتری و توئین توربوی
این خودرو عملکرد سریعی نداشت و بیشتر شبیه این بود که طراحش صبح از تخت
خواب پاشده بود و با خودش گفته بود: «الان باید چیکار کنم؟»
البته
به طور کلی این خودرویه بدی نیست و مثل بقیهی نمونههای تولید شده تو چین
یا ماشینهای کیا خود به خود تصادف نمیکنه و منفجر نمیشه. اما چون X1 یه
بامو است و به خوبی میدونین بامو چه ماشینیه، توقع ما از این خودرو
خیلی بیشتره.
سئات لئون X-Perience
از
حدود ۳۱ سال پیش که مشغول تست کردن ماشینهای مختلف هستم، هیچوقت یه
سئات رو آزمایش نکرده بود. نه اونا از من خواسته بودن و نه من علاقهای به
این موضوع داشتم. سئات لئون X-Perience SE که برای آزمایش برای من فرستاده
شده بود به جز طراحی جالب آینههای بغلش، بزرگترین اصراف فلز، پلاستیک و
شیشه از زمان تولید گوشی مایکروسافت Kin بود.
سئات
سعی کرده بود با رنگ قهوهای این خودرو رو کمی جذاب منه اما به هیچ وجه
موفق به این امر نشده بود. هر تلاشی برای افزایش سرعت و مانور با این خودرو
منجر به اشاره کردن سایرین و خندهی اونها به شما خواهد شد. من از سئات
ممنونم که با فرستادن این خودرو باور قبلی من راجب خودروهای این شرکت رو
مجدد زنده کرد. تموم سئاتها بدردنخور هستند.
نیسان GT-R نسخه مخصوص پیست
زمانی
که با جیمی کار که در صندلی کناری راننده قرار داشت و به رانندگی با این
خودرو میپرداختیم، پس از نیم ساعت پرسید که آیا سیستم مسیریابی این ماشین
فقط برای رسیدن به نزدیکترین فیزیوتراپ برنامهریزی شده.
من
همیشه در تردید بودم که بگم خودروها وسایل خطرناکی هستند. اما این یکی
واقعا خطرناکه. تقریبا ساعتی دو بار یه تصادف سخت رو به خاطر تغییر مسیر
تجربه میکردم.
این خودرو هیچ بخششی نداره. کافیه از روی یه چاله
عبور کنین تا معنی سقوط هواپیما رو درک کنین. قشنگ حس میکنین بالای سقوط
فقرات به داخل جمجه فشرده میشه. نسخهی اصلی GT-E پنج ستارهی ایمنی رو تو
تصادفها کسب کرده بود و خودروی فوقالعادهای بود. اما این نسخهی مخصوص
پیست هیچ ستارهی ایمنی رو نمیگیره چون کاملا بلااستفاده است.
فولکسواگن شیروکو TDi
من
با عشق به خودروها به دنیا اومدم و بزرگ شدم. عشقی که جرقهی اون با
تصاویر مازراتی تو کتابهای کودکیم شروع شد و با اولین رابطهی من با فورد
کورتینا 1600E بیشتر شد. اما این عشق با اولین ماشین شخصی من، فولکس واگن
شیروکو کاملا محکم شد.
راستشو
بخواین من الان علاقهای برای رانندگی با نسل جدید شیروکو ندارم.شما پیش
از این راجب این خودرو زیاد خوندین و میدونین تجربهی رانندگیش چجوریه.
تجربهی رانندگی با نمونهی فعلی شیروکو مثل برگشت به رابطهی شیرینی است
که سالها پیش تموم شده و اما به کمک فیسبوک مجددا شکل گرفته و وقتی مجددا
از سر گرفته شد میبینین دیگه اون چیزی که انتظارشو داشتین نیست.
ظاهر
شیروکو درست نیست و حتی صدای خوبی هم تولید نمیکنه. این خودرو هیچ
قابلیتی نداره که این حقیقت رو که از نسل قبلی گلف تولید شده نه نسل فعلی،
رو پنهان کنه. پیشرانهی دیزلی این خودرو هم به افزایش قابل توجهی از دور
موتور احتیاج داره تا شروع به حرکت کنه. حتی پس از شروع حرکت هم این فکر به
سراغتون میاد که شاید مشکلی در خودرو وجود داره که به این کندی شتاب
میگیره.
به طور کلی شیروکو هیچ نقطهی مثبتی رو به من نشون نداد به جز این مساله که چقدر گلف GTI ماشین خوبیه.
هیوندای i800
هیوندای
i800 بد است. این خودرو حتی بدتر از انگل درون چشم کودکانه. این خودرو حتی
بدتر از پوشیدن شلوارهای پارچهای است. من حاضرم پشت جیمز می را کرم
مرطوب کننده بمالم تا مجبور به رانندگی با این خودرو شم.
هیوندای به
خوبی میدونه چجوریه ماشینهای خوب بسازه. اما این یکی خستهکننده، کند و
بسیار زشته. البته شاید دلیل تولید این خودرو خریداران اونه که ازش به
عنوان تاکسی تو آفریقا استفاده میکنن، یا خونوادههای اروپایی که تعداد
زیادی بچه دارن و اونقدر خسته هستن که حتی متوجه نمیشن دارن با ۱۰ کیلومتر
بر ساعت رانندگی میکنن.
من
تحت هیچ شرایطی مجدد داخل یکی از این خودروها نمیشم. حتی اگر ساعت سه صبح
کنار خیابون و زیر بارون منتظر تاکسی باشم. چون ترجیح میدم همونجا رو نیمکت
بخوابم و مریض شم.
اگر به خاطر اجرای جرمی کلارکسون در برنامه
تختگاز طرفدار او هستید، بهتر است مقالات او در اینترنت را نیز مطالعه
کنید. افکار و نظرات این کارشناس مطرح و محبوب دنیای خودرو در این مقالات
به راحتی شما را به یاد حرفهای او در تختگاز میاندازد. جرمی مرد
شوخطبعی است که میداند چگونه از کلمات برای رسیدن به مقصود استفاده کند.
خودروهای یادشده نیز احتمالا با اعصاب او بازی کردهاند که به چنین عاقبتی
دچار شدهاند.