پدال نیوز: شاید اگر هنوز اتومبیلهای کوچولو موچولوی «مینیماینر» برو بیایی در خیابانهای تهران و شهرهای بزرگ داشتند، ترافیک ما کمی روانتر بود، چون مینیماینرها یکی از کوچکترین اتومبیلهایی هستند که تاکنون تولید شدهاند.
به گزارش پدال نیوز به نقل از صمت، در آن سالها هم که این اتومبیل ریزه میزه در تهران و دیگر شهرهای کشور برای خود هواداران خاصی داشت، حساسیت ویژهای به آن نشان داده نمیشد و نقش چندانی در حوادث و آمار سرقتهای خودرویی نداشت. حتی سارقان اتومبیل هم آنها را چندان جدی نمیگرفتند، درحالی که از همان ابتدا به خاطر ظریف و جمعوجور بودنش بسیار موردعلاقه خانمها واقع شد. حسی که از ابتدا و به شکل ناخودآگاه در زنان اروپایی نیز نسبت به این اتومبیل وجود داشت. این روزها با آنکه تقریبا نسلهای قدیمی این اتومبیل در ایران منقرض شده، اما هنوز افراد زیادی هستند که بهطور جنونآمیزی عاشق این اتومبیل ریزه میزه هستند و البته هنوز هم عبارت «فلفل نبین چه ریزه! » در پشت شیشه بیشتر آنها دیده میشود و این تنها عبارتی است که از دیرباز بین ژیانها و مینیماینرهای قدیمی به طور مشترک روی شیشههای عقب آنها نوشته میشده است.
دلیل دیگر محبوبیت «مینیماینر» در جهان و در ایران هم استفاده شخصی و هنری «مستر بین» در بسیاری از فیلمهایش از اتومبیل زرد رنگ مینیماینری است که گویا یک دستگاه از آن را شرکت تولیدکننده به خود «مستر بین» اهدا کرده است. اتومبیلی که سال پیش برخی جراید و سایتها و خبرگزاریهای جهان نوشتند که دیگر تبدیل به اتومبیل اسقاطی است و قرار است به فروش برسد. «مستر بین» که سال پیش مینیماینر معروف خود را جلو در منزل مسکونیاش پارک کرده و به معرض فروش گذاشته بود، قیمت 8 میلیون پوند برای آن تعیین کرد ولی در ظاهر، خیلیها به این قیمتگذاری بیرحمانه او اعتراض کردند، اما مستر بین در پاسخ به آنها همانطور که در فیلمهایش مشاهده میشود، با خونسردی کامل گفته است: «اشکال ندارد، مال خودم باقی میماند». «رووان آتکسینسون»، بازیگر محبوب سینما و مردم انگلیس که بهطور عمومی هم در جهان با عنوان «مستر بین» شناخته میشود، درحالیکه تعداد بیشماری از اتومبیلهای گرانقیمت را در منزل خود دارد، سال گذشته فقط برای فروش این «مینیماینر» زردرنگ اطلاعیه صادر کرد. مینیماینر زردرنگ مستر بین تاکنون دوبار به محل تعمیرگاه اصلی کارخانه مینیماینر رفته و با تعمیر اساسی و در سلامت کامل به او برگردانده شده و به همین خاطر یک تاجر مشهور اتومبیل در لندن در بیانیه فروش اتومبیل مستربین با استقبال از خرید آن، تبلیغی جانانه برای آن کرده است. «دیوید کلارک» که در سالهای اخیر شریک کاری مستربین در فیلمهایش شده، گفته است: اگر من قصد خرید یک اتومبیل کورسی را داشتم، بهطور قطع اتومبیل دوستم «مستربین» را میخریدم چون تاریخ یک بخش از هنر سینمای انگلیس در پشت فرمان این اتومبیل کوچولو رقم خورده است.
مستر بین که 2 سال پیش از همسرش جدا شد، در مقابل دوربینهای خبرنگاران چند عکس با اتومبیلهای گرانقیمت و معروفی که در پارکینگ منزل خصوصیاش دارد، گرفته و گفته است: «همسرم رفت، مینیماینر هم رفت، اما هنوز من هستم و این هوندا، آستون مارتین، وینتچفورد، فالکن، 328 بیام و این رولز رویز فانتوم کوپه!!! »
راهیابی به سینمای جهان
این «مستر بین» نبود که پای «مینیماینر» را به عالم سینما و هنر باز کرد، پیش از آن نیز مینیماینر توانسته بود، به صحنههای بسیاری از فیلمهای معروف سینمای اروپا و امریکا راه یابد.
گرچه طراح اصلی مینیماینر «لئونارد لورد» که خود یکی از مدیران برجسته کارخانه اتومبیلسازی «بیامسی» انگلیس بود، فکرش را نمیکرد کوچولوی ریزهمیزهاش این قدر محبوب کارگردانان و بازیگران و علاقهمندان سینما شود.
حتی «سر الکس ایسیوگونس» از دیگر طراحان شرکت «بیامسی» که بخشهای عمده و زیبای این خودرو را طراحی کرده، باورش نمیشد که حتی مردم انگلیس در آن بحبوحه و بحران ناشی از بسته شدن شیرهای نفت عربستان به روی اروپا، سوار این اتومبیل کوچک بشوند. او میدانست مردم انگلیس خیلی فیس و افاده دارند و به این وسایل کوچک اهمیت چندانی نخواهند داد. اما پیشبینی او درست از آب درنیامد و مینیماینر خیلی زود به خیابانهای انگلیس و جهان راه یافت و حتی بر پرده نقرهای سینماهای جهان نیز به ویراژهای آنچنانی پرداخت. شاید آخرین حضور مینیماینرهای کلاسیک، شرکت در فیلم سینمایی ایرانی «در آرزوی ازدواج» باشد که البته اکبر عبدی در صحنههای بسیاری از این فیلم مینیماینرسوار بود. فیلمی که در اواخر دهه 60 ساخته شد و فروش خوبی در سینمای ایران از خود بهجا گذاشت.
اما پیش از آن و در اوایل قرن بیستویکم (شاید سال 2003م) زمانی که مدل جدیدی از مینیماینر با نام «مینیکوپر» محبوبیت زیادی در اروپا برای خود دست و پا کرد، یک فیلم هالیوودی با مضمون سرقت و با محوریت خودرو «مینیکوپر» در سینماهای اروپا اکران شد که در آن بازیگران و چهرههای مشهوری چون «مارک والبرگ» «چارلیُز ترون»، «جیسون استاتهام» و «ادوارد نورتون» حضور داشتند که موضوع فیلم نیز برنامهریزی و طرح یک سرقت فوقالعاده دقیق و سریع بود که قرار بود «مینیکوپر» نسل پیشرفته مینیماینر در آن سهم قابلتوجهی داشته باشد. در این فیلم خودرو «مینیکوپر» و تیونینگ آن برای عملیاتی کردن نقشه سرقت، تقریبا یکسوم از فضای فیلم را به خود اختصاص داد.
این فیلم با نام «شغل ایتالیایی» آن قدر پرطرفدار شد که چندی بعد بازی کامپیوتری آن هم با همین نام منتشر و معروف شد. این بازی کامپیوتری که در سبک رانندگی بود، با اینکه نتوانست به موفقیت فیلمسینماییاش برسد، باز هم بازار خوبی به دست آورد.
بچگیهای «مینیماینر»
سالهاست که مدلهای قدیمی و کلاسیک مینیماینر وارد کشورمان نشدهاند، اما شماری که از نسلهای دهه 60 و 70 میلادی آن در کشورمان باقی مانده است، گاهی دور هم جمع میشوند و گردهماییهای صمیمانهای دارند و درباره «مینیماینر»های خود به بحث و تبادلنظر میپردازند. بعضی از مالکان این مینیماینرها نیز در وبلاگها و سایتهای اختصاصی خود، اتومبیلهای ریزهمیزهشان را به نمایش میگذارند و درباره زیباییها و ویژگیهای آن سخن میگویند. بسیاری از آنها نیز با نام «امیرحسین پورسینا» آشنا هستند، او برای نخستینبار جامعترین مقاله را درباره تاریخ این اتومبیل ترجمه کرد و آن را در اختیار دوستداران مینیماینر گذاشت. وی در این مقاله یادآور شده که «مینیماینر» از همان ابتدای تولدش و حتی در دوران کودکیاش به بسیاری از کشورهای جهان راه یافت و در اسپانیا، پرتغال و ایتالیا تولید آن شروع شد، به افریقای جنوبی رفت، در یوگسلاوی نیز محبوب شد و در امریکای لاتین هم بارها خط تولید آن به راه افتاد و هواخواهان بسیاری یافت.
پورسینا در ادامه این مقاله نوشته است:
نخستین نسل مینیماینر در سال 1959 میلادی متولد شد؛ خودرویی که اگر با نسلهای بعد مقایسه شود، تغییرات بسیاری داشت. در همان ابتدای تولید در چندین مدل و با پیشرانههای مختلف به تولید رسید که هرکدام برای خود دنیایی دارد و رفته رفته پیشرفتهتر و قدرتمندتر شدند. مینی در تولید نسل اول به شدت در رقابت با اتومبیلهای دیگر بود و به همین دلیل وزنش کم و انتقال قدرتاش به چرخهای جلو درنظر گرفته شد تا بتواند با رقیب اصلی آن روزگار، «فولکس بیتل» تفاوتهای محسوسی داشته باشد. این خودرو انگلیسی کوچک به شدت وارد میدان رقابت شده بود و مسئولان کمپانی هم برای اینکه از کورس عقب نمانند، مجبور شدند این خودرو را زیر قیمت تمام شده به فروش برساند. ناگفته نماند این ضرر را در مدلهای «لوکس» که آینه جانبی و کمربند ایمنی و... آپشن حساب میشد، جبران میکرد. به مرور و با گذشت زمان این اتومبیل تکمیلتر شد و نشان(برند)ی شد که با مالکیت انگلیسیها و با نامهای دیگر جزو یکی از برترینهای دنیای اتومبیلها به حساب آمد. مینیهای امروزی نسبت به نسلهای قبل تغییرات بسیاری دارند که از مهمترین آنها میتوان به بزرگ شدن درها و مخفی شدن لولای آنها اشاره کرد. شیشههای پنجره آنها نیز از حالت کشویی به حالت بالابر دستی تغییر پیدا کرد و چهره جالب این خودرو با چراغهای دایرهای شکل و انحنای که روی بدنه آن دیده میشود، اوج هنر و زیبایی یک طرح چند ده ساله را به نمایش میگذارد و صد البته که همان مدلهای کلاسیک مینیماینر را به یاد میآورد.
نبرد «مینیماینر» با پادشاه عربستان
از تیتری که بالای این مطلب مشاهده کردید، تعجب نکنید. این یک بلوف یا خالیبندی نیست، چون اگر نگاهی کوتاه به علت تولد «مینیماینر» بیندازید، شما هم مثل «پیتر گونتارد» نویسنده این مطلب کوتاه در نشریه انگلیسی به همین نتیجه میرسید. او درباره علت تولد و ساخت مینیماینر نوشته است:
به نظر میرسد هر قرنی خودرو ویژه خود را دارد. آلمان خودرو «بیتل» را معرفی کرد، فرانسه سیتروئن «2سیوی» را و امریکا فورد مدل «تی» را. برای دوستانمان در حوزه آتلانتیک میتوانیم «بیامسی» مینی (یا همان مینی ماینر خودمان) را نام ببریم. شرکت موتورسازی بریتیش این اتومبیل را در سال 1959میلادی معرفی کرد. در ابتدا این خودرو با نام تجاری «موریس و آستون» به فروش میرسید اما پس از یک دهه، مینی توانست خود را به عنوان نامی تجاری معرفی کند.
فلسفه ساخت این خودرو و روانه کردن آن به بازار، کمبود سوخت بود. دخالت بریتانیا و فرانسه در بحران کانال سوئز در سال 1956میلادی پادشاه عربستان سعودی را به خشم آورد و او نیز ارسال نفت به اروپا را به حالت تعلیق درآورد. در نتیجه، این اقدام باعث ایجاد مشکل در صنعت خودروسازی در بریتانیا شد. اما مشتاقان رانندگی راهی برای این مشکل یافتند و با تولید یک اتومبیل کوچولو انقلابی توانستند اتلاف انرژی و سوخت را کاهش دهند. با طراحی و تولید اتومبیل «مینی» که فقط 10 فیت طول داشت اما 4 بزرگسال را در خود جای میداد، آنها توانستند مصرف سوخت را تا اندازه قابلتوجهی کاهش دهند.
طراحی این خودرو در کنار قابلیتهای ویژه آن نیاز به ابتکار و ابداع داشت. مینی مانند دیگر خودروهای زمان خود دیفرانسیل جلو بود، اما یکی از مهمترین پیشرفتهای این خودرو چگونگی قرار گرفتن موتور آن بود. موتور این خودرو به جای اینکه از جلو به عقب قرار گیرد، از پهلو قرار گرفته بود و همین امر باعث شد، اتاق خودرو بیشترین فضای ممکن را داشته باشد. این روش قرارگیری موتور اکنون در تمام خودروهای دیفرانسیل جلو بهکار گرفته میشود. مهندسان همچنین سیستم تعلیق مینی را به کنارههای خودرو انتقال دادند که بدین ترتیب فضای داخل اتاق افزایش یافت. همچنین طراحی سبک و کوچک در کنار کنترل خوب، این خودرو را در تاریخ جاودان کرد.
نسلهای بعدی و امروزی
یک تحلیلگر طرفدار «مینی ماینر» در مطلبی تقریبا تبلیغاتی نوشته است که در کارخانه «مینیماینر» میتوانید به معدنی از طلا دست پیدا کند؛ کارخانهای که در حومه شهر آکسفورد است و فقط 2 سال بعد از عرضه نسل جدید «مینی ماینر» به بازار اتومبیل جهان، کمپانی امروزی و صاحب این خودرو زیبای کوچولو، مجبور شده است با توسعه کارخانه، میزان تولید نسل جدید را به بیش از 200 هزار دستگاه برساند. پیشبینی هم شده بود که در فاصله سالهای 2007 تا 2008 میلادی اتفاقهای تازهتری برای نسلهای امروزی «مینی ماینر» رخ بدهد و کمپانی مجبور خواهد بود که ظرفیت تولید خود را باز هم افزایش دهد.
این تحلیلگر انگلیسی نوشته است: به نظر میرسد هیچگونه محدودیتی در زمینه ارائه طرحهای زیبا به منظور توسعه مدلهای مینی وجود ندارد. ولی نباید فراموش کرد که تولید اتومبیل «مینی ماینر» با ابعاد یک فولکس واگن پاسات اشتباه است و یا تولید یک «مینی ماینر» دیفرانسیل عقب چیزی است که حتی نمیتوان راجع به آن فکر کرد.
با در نظر گرفتن چنین واقعیتهایی و با در دست داشتن کتاب حاوی تاریخچه کمپانی «مینی ماینر» برنامهریزان تولید و همینطور مدیریت کمپانی دست بهکار تهیه فهرست 9 مدل مختلف که تکمیلکننده تیم «مینی ماینر» بوده شدند و از بین این 9مدل، بعضیها بسیار فانتزی بودند، ولی درباره بعضی دیگر میتوان گفت شانس زیادی برای رسیدن به مرحله تولید داشتند و در میان انواعی که احتمال میرود آینده مینی را یکی از آنها تشکیل دهد؛ مدلهایی مانند «اسپیدستر» و کوپه مدل جدیدی به نام مینی کوپر «مونت کارلو».
به عقیده «جک پیتنی» که معاونت بخش امریکایی «مینی ماینر» را برعهده دارد هنوز هم درباره ارائه مدلهای پیشین ظرفیت لازم وجود دارد و قصد کمپانی این است که طیف بیشتری از خریداران را با ارائه مدلهایی غیر از هاچبک 3 در که درحال حاضر عرضه میشود، به خود جلب کند.
از بین تمامی مدلهایی که در حد طرح و پیشنهاد ارائه شده، مدلهایی مانند «اسپیدستر» کوپه «تال واگن» و «کراساور» شانس بیشتری برای رسیدن به مرحله تولید دارند. 2 مدل «اسپیدستر» و «کوپه» با توجه به اینکه به مدل سقف باز شوی فعلی شباهت زیادی دارد، امکان تولید آنها در همان خطوط تولیدی فعلی امکانپذیر است. بنابراین قیمت به مراتب ارزانتر از مدلهای دیگر خواهند داشت.
مدلهای تازه مینی با افزایش 98 میلیمتری در طول، 44 میلیمتری در عرض و 7 میلیمتری در ارتفاع، تنومندتر شدهاند و با افزایش فاصله محورهای جلو و عقب به میزان 42 میلیمتر یعنی در مجموع 5/2 متر، حالا جادارتر نیز به نظر میرسند. فضای بار اکنون حدود 211 لیتر گنجایش دارد که 30 درصد افزایش را نشان میدهد.
و اما امروز مینی با همان شکل و شمایل همیشگی و اندکی جراحی زیبایی و افزایش طول و عرض و ارتفاع و البته موتورها و گیربکسهای جدید، راه خود را در سال 2015میلادی پیدا کرده است.