پدال نیوز: هجوم بیش از چهار میلیون مسافر تهرانی به مازندران در تعطیلات عید سعید فطر امسال، هم مسافران را به دردسر انداخت و هم میزبانان را دچار شگفتی کرد. در کنار هجوم مسافر، هجوم خبر هم بخشی از ماجرا بود؛ جاده بسته شد، ترافیک سنگین است، جاده یکطرفه شد... و البته خبر یا شایعهای که مثل دینامیت در فضای مجازی ترکید: «تشکیل زنجیره انسانی آملیها برای مسدود کردن جاده هراز!»
به گزارش پدال نیوز به نقل از ایران، خبرهایی که از این ماجرا در شبکهها و خبرگزاریها بازتاب پیدا کرد فاقد عکس و جزئیات بود اما همین تنش کوچک کافی بود تا همه به فکر فرو بروند که روند سرازیر شدن مسافران به شمال کشور تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد و چه تبعاتی خواهد داشت؟
قاسم رمضانی رئیس اداره راه و شهرسازی آمل بلافاصله پس از این موج خبری، اعتراض مردم آمل و بستن جاده هراز را تکذیب کرد: «خبری که در فضای مجازی مبنی بر اعتراض مردم آمل به یکطرفه شدن جاده هراز منتشر شده را تکذیب میکنم. مردم مازندران همیشه میهماننواز بوده و هستند.» سرهنگ نیکزاد عمویی رئیس پلیس راهور آمل هم در گفت و گو با «ایران» این خبر را تکذیب میکند و میگوید: «من نه این خبر را شنیدهام و نه دیدهام. اصلاً اولین بار است که از شما میشنوم.» عمویی این خبر را شایعهپردازی میداند و معتقد است ترافیک با توجه به گنجایش پایین جادههای منتهی به مازندران طبیعی است: «وقتی در جاده ده متری ده هزار ماشین حرکت کند طبیعی است که ترافیک به این شدت اتفاق بیفتد» وی ترافیک را معضل همه دنیا میداند و میگوید: «چند وقت پیش در یکی از کشورها مردم در ترافیک به خاطر گرما و تنگی نفس فوت کردند. خدا را شکر به همت پلیس و نیروی انتظامی این اتفاقات در ایران نیفتاده است.»
در شایعه - خبرهایی که از این قضیه منتشر شد دلیل زنجیره انسانی آملیها اعتراض به یک طرفه شدن جاده هراز توسط پلیس راه عنوان میشد و تحلیلهای عمومی بر این محور میچرخید که حق با چه کسی است؟ آیا آملیهایی که روال عادی زندگیشان با یکطرفه شدن جاده به هم ریخته حق دارند یا تهرانیهایی که لااقل بخشی از آنها کلید ویلایشان را برداشتهاند و به خانه خود در شمال میروند؟
شاید برای مسافرانی که شناخت کافی از مختصات مازندران ندارند این رفتار عجیب به نظر بیاید و آن را نشان دهنده نارضایتی مردم مازندران و به شکل خاصتر آملیها بدانند (پیشاپیش پذیرفتهایم که چنین اتفاقی افتاده است) اما این همه قضیه نیست. شهر آمل به دلیل اینکه از دریای خزر فاصله دارد، مانند شهر کناری خود بابل مقصد مسافران نیستند و این دو شهر محل عبور مسافرانی هستند که قصد دریا کردهاند. توریستها از آمل به شهر محمودآباد و فریدونکنار و از بابل به بابلسر میرسند.
شاید برای مسافرانی که شناخت کافی از مختصات مازندران ندارند این رفتار عجیب به نظر بیاید و آن را نشان دهنده نارضایتی مردم مازندران و به شکل خاصتر آملیها بدانند (پیشاپیش پذیرفتهایم که چنین اتفاقی افتاده است) اما این همه قضیه نیست. شهر آمل به دلیل اینکه از دریای خزر فاصله دارد، مانند شهر کناری خود بابل مقصد مسافران نیستند و این دو شهر محل عبور مسافرانی هستند که قصد دریا کردهاند. توریستها از آمل به شهر محمودآباد و فریدونکنار و از بابل به بابلسر میرسند.
مسأله مهم دیگر اینکه اکثر آملیها تعلق خاطر عمیقی نسبت به ییلاقهای ارتفاعات هراز دارند. به زبان سادهتر همانطور که تهرانیها آخر هفتهها برنامه سفر به شمال را دارند آملیها در تعطیلات و همه آخر هفتهها بخصوص در تابستان به ییلاق میروند و به ناچار باید از جاده هراز بگذرند. جادهای که سالهاست در انتظار تعریض به سر میبرد.
سهشنبه هفته گذشته با شروع تعطیلات به علت یک طرفه شدن جاده هراز قبل از ساعت دوازده شب، آملیها متوجه شدند که نمیتوانند برای استراحت و تعطیلات به ییلاقها بروند. چراکه به دلیل حجم بالای مسافران، جاده هراز از تهران به آمل یک طرفه شده. پس از آن شایعاتی مبنی بر تشکیل زنجیره انسانی در اعتراض به چنین محرومیتی منتشر شد و ابعاد وسیعی پیدا کرد.
سیاوش اهل آمل است و ییلاق خانوادگیشان در ارتفاعات «پلور». او آن روز آنجا نبوده اما از دوستانش که دست به اعتراض زدهاند شنیده که «نه تا آن اندازهای که در شبکههای مجازی انتشار پیدا کرد اما ظاهراً پنجاه یا شصت نفری جاده را میبندند و حرفشان هم این بوده که اگر قرار نیست ما به ییلاقمان برویم، ما هم نمیگذاریم مسافران از اینجا عبور کنند.» سیاوش میگوید این اتفاق بیشتر از یک ربع طول نکشیده و بحث و دعوایی هم در کار نبوده و سریعاً هم جاده دوطرفه شده چون واقعاً ترافیک در هر دو سمت جاده بالا بود. سیاوش به مردم آمل حق میدهد: «تمام سه ماه تابستان غروب جمعهها، جاده هراز از آمل به تهران یک طرفه میشود و آملیهایی که باید از ییلاقها به شهر برگردند تا شنبه سرکار خود حاضر شوند، مجبورند ساعت سه یا چهار صبح راه بیفتند. آن هم از جادههای کوهی و کم نور که واقعاً خطرناک است.» سیاوش معتقد است این اتفاق و عصبانیت را باید برآیند تمام سالهایی دانست که آملیها به خاطر حضور مسافران شمال دچار مشکل شدهاند.
اما مسافرانی که تمام تعطیلات خود را در ترافیک جادههای منتهی به شمال کشور میگذرانند هم جزو شاکیان این قضیه هستند؛ آنها راه 3 یا 4 ساعته را 12 ساعته طی میکنند تا از شر گرما و دود تهران حتی برای یک روز هم که شده خلاص شوند. آنها حاضر میشوند این همه گرفتاری را به جان بخرند تا تنی به آب بزنند و در جنگلهای مازندران هوایی عوض کنند و دمی بیاسایند. خانم مریم صبوری یکی از این مسافران تهرانی است. او 8 شب دوشنبه با همسرش راه افتاد اما نرسیده به امامزاده هاشم به ترافیک سنگینی خوردند و تمام راه را برگشتند تا از جاده فیروزکوه به سمت شمال بروند: «برادرم هم سهشنبه ساعت 3 صبح از تهران راه افتاد و 1 بعدازظهر فردا به مازندران رسید.» از خانم صبوری میپرسم چرا در این تعطیلات جای دیگری برای سفر انتخاب نکردید؟ میگوید: «هم خانه مادرشوهرم در شمال است هم اینکه کجا از شمال بهتر؟ هم هوایش تمیز و خوب است. هم دریا دارد هم جنگل.» خانم صبوری در رابطه با خبر بسته شدن راه توسط آملیها میگوید: «آنها هم حق دارند و طبعاً اولویت با ساکنان شمال است که در شهر خودشان آسوده باشند و تفریح کنند. اما باید این را هم در نظر گرفت که خیلی از مسافران شمالیهایی هستند که در تهران زندگی میکنند و در تعطیلات به شهر خودشان بر میگردند. در واقع این وسط کسی مقصر نیست و دولت باید فکری به حال این وضعیت بکند.»
حضور بیش از 4 میلیون مسافر در دو سه جاده اصلی منتهی به شمال در هر حال مشکلساز است؛ یکی از خبرهای روزهای تعطیل و اوج سفر به شمال خبر متوقف شدن مسافران در تونلهای پر دود و تنگی نفس خیلی از آنها بود. عکسهای خبرگزاریها نشان میداد بسیاری از شهروندان از ماشینها پیاده شدهاند و سعی دارند خود را سرگرم کنند و از تماشای ترافیک لذت ببرند. سؤال اینجاست که چطور در تهران حتی یک مکان برای گذراندن تعطیلات وجود ندارد تا مردم این همه گرفتاری را به جان نخرند؟
حضور بیش از 4 میلیون مسافر در دو سه جاده اصلی منتهی به شمال در هر حال مشکلساز است؛ یکی از خبرهای روزهای تعطیل و اوج سفر به شمال خبر متوقف شدن مسافران در تونلهای پر دود و تنگی نفس خیلی از آنها بود. عکسهای خبرگزاریها نشان میداد بسیاری از شهروندان از ماشینها پیاده شدهاند و سعی دارند خود را سرگرم کنند و از تماشای ترافیک لذت ببرند. سؤال اینجاست که چطور در تهران حتی یک مکان برای گذراندن تعطیلات وجود ندارد تا مردم این همه گرفتاری را به جان نخرند؟
آیا وقت آن نیست که صدای فعالان محیط زیست و صاحبنظران اجتماعی را بشنویم؟ آنهایی که سالهاست درباره خطر ساخت و ساز بیرویه ویلا در اراضی کشاورزی و دامنه کوههای شمال و شهرکسازیها و ساحلخواریها و جنگلخواریها هشدار میدهند.
آیا وقت آن نرسیده که به توزیع سفر جدیتر بیندیشیم؟ به عنوان مثال همدان چه چیزی کم از شمال دارد؟
آیا بهم ریختن ترکیب جمعیتی مازندران نیاز به یک تحقیق اجتماعی ژرف برای شناخت دقیق تبعات این مسأله ندارد؟
آیا خبر- شایعه آمل نمیتواند در تعطیلات بعد دوباره و با ابعادی جدیتر تکرار شود؟