کشور کره تا قبل از جنگ دوم جهانی زیر یوغ ژاپن و به نوعی مستعمره آن کشور بود. پس از پایان جنگ و در رقابت ایدئولوژیک بین شوروی و غرب به رهبری آمریکا، کره به دو بخش شمالی و جنوبی تجزیه شده و شمالیها به شوروی و کمونیسم گراییدند و جنوبیها به سمت غرب و ایالات متحده سوق پیدا کردند. تقریبا از نیمه دوم دهه 60 میلادی کرهجنوبی روند توسعه را آغاز و کارشناسانی را از ایران برای برنامهریزی استخدام کرد.
بنا بر آمار موجود صادرات سالانه کره در اواخر دهه 60 میلادی از 100میلیون دلار تجاوز نمیکرد. کره جنوبی به دلیل فقدان منابع معدنی بهعنوان کشوری فقیر مطرح بوده است. آنها تا دهه 80 میلادی از کشورهای مختلف کمکهای توسعهای دریافت میکردند. در مقایسه با ایران و در سال 1980 کرهایها تولید ناخالص داخلی معادل نصف ایران داشتند، اما امروز تولید ناخالص داخلی حدود 6 برابری و درآمد سرانهشان به 5 برابر ایران رسیده است.
کره قبلا برنامهریزی کرد که در سال 2008 درآمد سرانه خود را به 20هزار دلار با رویکرد افزایش حجم صادرات تا سقف 400میلیارد دلار برساند. در سال 2008 درآمد سرانه به 21هزار دلار و صادرات به 420میلیارد دلار افزایش یافت و از پیشبینیها فراتر رفت، سال 2015 این رقم از مرز 600میلیارد دلار تجاوز کرد. کره امروزه در زمره 10 اقتصاد برتر دنیا جای میگیرد و شرکتهای کرهای در زمینه فولاد، پتروشیمی، فلزات غیرآهنی، کشتیسازی، الکترونیک و اتومبیل جزو غولهای جهانی به شمار میروند. در شرایطی شاهد این پیشرفت هستیم که این کشور فاقد درآمدهای عظیم نفتی ایران است.
کشوری که در گذشته نه چندان دور در رتبهای پایینتر از ایران جای گرفته بود و همزمان با ما برنامهریزی برای توسعه و پیشرفت را آغاز کرد، اکنون در جایگاهی بسیار متفاوت با ایران قرار دارد. تفاوتی که مظهر آن را به خوبی در واحدهای تولیدکننده پیکان و هیوندای (که هر دو در یک سال مشابه تاسیس شدند) میتوان مشاهده کرد.
اگر بخواهیم جمله قصاری که عنوان میکند «وقتی زمین خوردی هنگام برخاستن درسی که از آن آموختهای را از زمین بردار» مدنظر و سرلوحه خود قرار دهیم، متولیان و مسئولان امر هنگام میزبانی از کرهایها، رهنمودها و استفادههای لازم را از چشمبادامیها برای تقویت ساختار اقتصادی و تسریع در رشد همه جانبه ایران میبرند. غفلت از فرصتامروز حاصل از تعامل با کره نتایجی بس تاسفبار برای ایران دارد.