پدال نیوز: در کشورمان هر از گاهی مطالبی در مورد ناامنی خودروهای تولیدشده و حتی نمونههای واردشده از چین منتشر میشود. معمولا یک یا چند تصادف سنگین، انتشار آمار مرگ و میر ناشی از تصادفات یا بررسی کیفیت خودروهای ساخت داخل به باز شدن دوباره زخم عدم ایمنی برخی خودروهای مونتاژ داخل میانجامد.
به گزارش پایگاه خبری پدال نیوز،در این میان درگیری نهادهای مسئول و خودروسازان نیز بسیار حاشیهساز شده است و بعضا این نهادها با ایجاد قوانین و سختگیریهای بیشتر، سعی دارند تا خودروسازان داخلی را به سمت ایمنکردن تولیداتشان سوق دهند.در سالهای اخیر خودروسازان موظف شدند تا ابتدا ترمزهای ABS را به صورت استاندراد روی محصولاتشان ارائه دهند و سپس به تقویت پلتفرمهای قدیمیتر و همچنین نصب کیسههای هوا روی محصولاتشان (باز هم به طور استاندارد) روی آوردهاند تا از عدم شمارهگذاری این خودروها جلوگیری شود.
اما حاشیههای مربوط به عدم ایمنی برخی خودروها فقط به ایران محدود نیست و در بسیاری از کشورهای پیشرفته نیز ممکن است مشکلات و ایرادات برخی خودروها به ناامنی و فاجعهسازشدن این محصولات بینجامد.در این مطلب ما به سراغ برخی از مشهورترین و تاریخیتری نمونههایی میرویم که در کشورهای پیشرفته اروپایی و آمریکا رخ دادند. لازم به ذکر است مواردی که در کشورهای در حال توسعه همانند ایران شایع هستند، به قدری وسعت دارند که ذکر آنها در یک مطلب کوتاه نمیگنجد!
مرسدس بنز کلاس A
در ابتدای دهه 90 میلادی مرسدس بنز تصمیم گرفت تا گریزی به بازار رو به رشد خودروهای شهره بزند و سعی کند تا به راه یافتن به این بازار پرسود، از رقبای شرقی و اروپایی عقب نماند. پس از مدت زیادی که صرف طراحی و ساخت این پروژه شد، محصول نهایی با نام کلاس A در سال 1997 معرفی شد.ظاهر فوق مدرن کلاس A و تواناییهای آن به عنوان یک خودرو شهری اما نتوانست به داد آن برسد. اول از همه اینکه بسیاری از طرفداران دوآتشه برند مرسدس بنز به عرضه خودرویی دیفرانسیل جلو با کمترین المانهای لوکس (عنصر اصلی برند مرسدس بنز) اعتراض داشتند و بسیاری آن را یک مرسدس حقیقی نمیپنداشتند. اما موضوعی که سبب شد تا یک رسوایی بزرگ گریبانگیر مرسدس بنز شود، مشکل ایمنی کلاس A بود. این خودرو از نظر پایداری در حرکتهای مارپیچ و حتی پیچهای تند بسیار ضعیف بود و بهراحتی چپ میشد. همین کافی بود تا دستمایه بزرگی برای کاریکاتوریستهای خودرویی پدید بیاید تا در یک طرح جالب، مرسدس بنز کلاس A به همراه دو چرخ کمکی در عقب خودرو مشابه دوچرخههای کودکان تازهکار رسم شود تا ذات ناامن آن زیر سوال رود. مرسدس بنز در همان مراحل اولیه معرفی خودرو اما عرضه گسترده آن را به تعویق انداخت تا این مشکل را که شدیدا مورد سوال متخصصان بود، رفع کند. این مشکل در نهایت و به سرعت رفع شد، اما تا پایان عرضه نسل اول کلاس A برای آن حاشیهساز شد.
فراری 458
در میان ابرخودروها معمولا ایمنی در سرعتهای بالا حرف اول را میزند و سعی بر آن است تا با بهبود ساختار شاسی، بدنه و به طور کلی اسکلت خودرو، امنیت سرنشینان در سرعتهایی که ممکن است در دسترس تعداد اندکی از خودروها باشد، تامین شود.
با این حال ممکن است یک نقص فنی نهچندان پیچیده خود بلای جان مالکان این خودروهای خاص شود.
در مورد برند فراری اما در سالهای اخیر چندین بار فراخوانهایی برای محصولات سری 8 سیلندر موتور وسط اجرا شده است.
این فراخوان که از مدل 355 به طور محدود آغاز شد، در مدل 360 افزایش یافت و در 430 و 458 به اوج رسید. در این محصولات به دلیل نقص در سیستم سوخترسانی، خودرو ممکن بود به راحتی طعمه شعلههای آتش شود و در عرض چند دقیقه یک ابر خودرو چند ده هزار دلاری را به تلی از خاکستر بدل کند.
در یک دوره خاص (پیش از سال 2010) تعداد قابل توجهی ویدئو از این سری از محصولات فراری در فضای مجازی منتشر شد که در آن پشت کابین و بخش میانی یکی از این خودروها در شعلههای آتش میسوخت.
این مورد سبب شد تا برخی این رده از محصولات فراری را ناامنترین گونه در نوع خود بپندارند. با این حال حتی چنین مشکلاتی نیز از انبوه طرفداران این اسب محبوب ایتالیایی نکاست.
فورد اکسپلورر
فورد آمریکا به عنوان یکی از بزرگترین خودروسازان جهان همواره زیر ذرهبین متخصصان خودرویی قرار دارد. در دهه 90 میلادی، فورد حساب ویژهای روی یک شاسی بلند متوسط همه فن حریف به نام اکسپلورر باز کرده بود. این خودرو که به عنوان جانشینی شایسته برای مدل موفق برانکو راهی بازار شد، از همه نظر خودرویی ایدهآل به نظر میرسید و به مدد پلتفرم مدرن و ظاهری جذاب، توانست در دو نسل اول به یکی از محبوبترینها در بازار آمریکا بدل شود.
با این حال موجی از حوادث رانندگی که در آنها یک فورد اکسپلورر زمینهساز یک فاجعه بود، در میانه دهه90 بسیار حاشیهساز شد. بسیاری از متخصصان عنوان کردند که نقص فنی بزرگی در همه اکسپلوررها وجود دارد که مسبب خطرناک بودن این خودرو است.
به تدریج یک پرونده قطور در دادگستری ایالات متحده علیه فورد جمعآوری شد و وکلای شاکیان (که اکثرا خانوادگان داغدار و مصدومین حوادثی بودند که مسبب آنها یک فورد اکسپلورر بود) در نهایت تایرهای این خودرو را عامل اصلی حادثه دانستند. بنا بر ادعای وارد شده، تایرهای اکسپلورر از نظر مقاومت با مشخصات خودرو تطابق نداشتند و به عدم ثبات و پایداری خودرو کمک میکردند و حتی بهراحتی میترکیدند. در نهایت و در سال 2001 فورد محکوم شد و مجبور به پرداخت غرامت و فراخواندن همه اکسپلوررها برای تعویض 6 میلیون و 500 هزار تایر شد!
فورد پینتو
خودروسازان آمریکایی در دهه 70 میلادی تصمیم گرفتند تا برای مقابله هر چه بیشتر با رقبای ژاپنی، خودروهایی کوچک و کارا و کممصرف با یک پیشزمینه اقتصادی روانه بازار کنند. در میان این خودروها شاید فورد پینتو ساختارشکنترین و اصیلترین نمونه بود که در ساخت آن از تجارب و پلتفرمهای هیچ یک از خودروسازان اروپایی استفاده نشده بود. با این حال فورد در یک حرکت بهظاهر هوشمندانه تصمیم گرفته بود تا در ساخت پینتو از سادهترین روش برای کاهش هزینه ساخت و قیمت استفاده کند. تقریبا تمامی مواد به کار رفته در پینتو از نازلترین و ارزانقیمتترین نمونهها انتخاب شده بودند و بدین ترتیب نقصهای فنی متعددی برای این خودرو متصور بود. اما مورد خاصی که به ناامن شدن این خودرو میانجامید، باک بنزین آن بود که به دلیل کیفیت پایین ممکن بود به سرعت طعمه حریق شود. طبق اسناد به دستآمده اما فورد از چنین ریسکی مطلع بود و تصمیم گرفته بود تا به جای 11 دلار هزینه اضافی برای بهبود ایمنی هر پینتو، در صورت بروز حادثه جریمه و مبلغی به قربانیان بپردازد. در نهایت اما فورد تسلیم قانون شد و مجبور شد تا در پایان دهه 70 بیش از 1.4 میلیون دستگاه از این خودرو را فرابخواند.
آئودی 5000
در ابتدای دهه 80 میلادی آئودی تصمیم گرفت تا خود را به مردم آمریکا به عنوان یک خودروساز لوکس و همرده محصولات مرسدس بنز و بامو اثبات کند.در میان محصولات این برند اما 5000 شاید سردمداری بود که بخش مهمی از این وظیفه را بر عهده داشت.
این سدان فولسایز و لوکس اما مشکلی داشت که نهتنها فروش خودش که اعتبار و حیثیت و فروش برند آئودی را برای مدت یک دهه خدشهدار کرد. موکت کف این خودرو از نظر طراحی دارای مشکلی بود که سبب میشد تا پدال گاز در جای خود گیر کند و گاز قطع نشود و خودرو به شتابگیری ادامه دهد. بدین ترتیب آئودی 5000 با این نقص بسیار ساده (که در سال 1982 به فراخوانده شدن آن انجامید) بسیار حاشیهساز شد. علاوه بر این، در نمونههای دستدوم گزارش شده بود که به دلیل مشکل فنی حاد، عملکرد هر سه پدال ممکن بود مختل شود و راننده با فشردن هر یک از این سه پدال ممکن بود به شتابگیری خودرو کمک کند! بدین ترتیب فروش آئودی از 74 هزار دستگاه در سال 1985 به 12 هزار دستگاه در سال 1990 (در بازار آمریکا) کاهش یافت و تا ورود محصول جدیدی با نام A4 نیز روندی نزولی تجربه کرد.
لانچیا بتا مونته کارلو (اسکورپیو)
گاهی ظاهر زیبا، عملکرد فنی استثنایی و نام و نشانی شناختهشده نیز ممکن است فدای ناامنی یک خودرو شوند. لانچیا بتا مونته کارلو که در بازار آمریکا با نام اسکورپیو عرضه شد، از برخی جهات خودرویی ایدهآل بود. ظاهر آن بسیار زیبا بود، پیشرانه 4 سیلندر آن که در میانه خودرو قرار گرفته بود، از آن یک فراری در مقیاسی کوچک میساخت و اعتبار برند لانچیا نیز در حدی بود که بسیاری آن را برگ برنده گروه فیات در انتهای دهه70 میلادی میدانستند. اما مشکلات آن زمان گروه خودروسازی فیات و به طور خاص برند لانچیا، به مونته کارلو نیز سرایت کرد و در بخش طراحی و ساخت آن یک خطای بزرگ سبب شد تا نام آن خدشهدار شود. تمامی بتا مونته کارلوها از نظر سیستم ترمز ضعف شدیدی داشتند و همین سبب میشد تا این خودرو با توانایی فنی بالا و شتابگیری قابل توجه، به یک ارابه مرگ زیبا بدل شود! مشکل به حدی عمیق بود که لانچیا تصمیم گرفت تا در میانه راه تولید این خودرو را متوقف کند و روی این مشکل خطرناک بیشتر کار کند. با این حال در نهایت مشکل در تقویت کننده سیستم ترمز ارزیابی شد و لانچیا نیز به جای بهبود این سیستم، آن را به طور کلی از مدار حذف کرد! در نهایت بتا مونته کارلو هرگز نتوانست از این ضربه بزرگ جان سالم به در ببرد.