در یکی از روزهای دلپذیر مهر ماه که هوا کمی به خنکی رفته بود، صبح روز جمعه به همراه عکاس مجله برای دیدن اسکالا به نیاوران رفتیم. شکار این بار ما (که در پیست اتومبیلرانی آزادی با آن آشنا شده بودم) به رنگی قهوهای موکا کم و بیش جلب توجه میکرد. به خصوص اینکه این رنگ خاص در هر زمان از شبانه روز بهگونهای جلوه میکرد.
مالک خوش قول از ما زودتر به محل قرار رسیده بود. قبل از هر کاری مکانی را برای عکسبرداری انتخاب کردیم. یک خانه با دیوار کاهگلی قدیمی که با برگهای سبز و زرد، صحنهای کلاسیک را پدید آورده و برای تکمیل شدن اسکالا را کم داشت!
خاطرم هست که یکبار در اتوبان همت، بخش جلویی این خودرو را با کپچر خوش تیپ و دلربا اشتباه گرفته بودم، گرچه به زیبایی آن نمیرسد اما چاشنی هیجان را به اندازه کافی با خود به همراه دارد، به خصوص اینکه لوگوی دوست داشتنی و لوزی شکل در جلو پنجره، ابعاد مناسبتری نسبت به فلوئنس و یا کولئوس دارد. حال به این مورد ترکیب زیبای چراغها و سپر خوش ترکیب را بیفزایید تا اسکالا کاملاً اروپایی جلوه کند.
قوس و پفهای گلگیر در حد تعادل است، نه خیلی لاغر و نه خیلی عضلانی. با اینکه سعی میکردم به خود تلقین کنم که اسکالا شبیه خودروی دیگری در این کلاس نیست، اما باز هم نمای آن در جلو یادآور فورد بود. خطوط ترسیم شده جلویی و پفهای آن مناسب و زیبا بوده و مطمئن هستم که حتی اگر کسی علاقمند به برند رنو و خودروهای این کلاس نباشد، باز هم به آن توجه خواهد کرد.
به سراغ نمای جانبی میروم، ابعاد درها با توجه به کلاس هاچبک، بزرگ بوده و زاویه مناسبی برای ورود و خروج فراهم کرده است. خطوط ساده و البته وجود اسکرتهای زیر در، جلوه متفاوتی به اسکالا داده و به این مورد رینگهای نسبتاً زیبا و ابعاد مناسب چرخها را نیز اضافه کنید.
به گزارش پایگاه خبری «مجله ماشین»، یکی از نکاتی که در ترکیب ستون A به خودرو زیبایی خاصی القاء میکند، آینههای جانبی نه بزرگ و نه کوچک هستند. چراغ راهنمای روی آینه حس بهتری به نمای جانبی خودرو میدهد. ستون C خمیدگی و شیب ملایمی داشته و شاید تصور کنید که نمای پشتی خودرو به اندازه جلو جذاب و اروپایی است. اما بر خلاف آن چراغهای عقب ساده بوده و ابعاد بزرگی داشته و به نظر میرسد اسکالا آن را از خودروی دیگری قرض گرفته است!
از دردسرهای یک خودروی هاچبک همانا شیشه عقب کوچک است، هرچند این مورد در اسکالا کم و بیش وجود دارد، اما ابعاد آن معقول و مناسب به نظر رسیده و هماهنگی خوبی با ترکیب چراغهای ساده عقب دارند. در کل و با توجه به لوگوی رنو و نوشته اسکالا در زیر آن، به این نتیجه میرسیم که با خودرویی نه مدرن و نه محافظه کار سر و کار داشته و در زمینه طراحی بدنه نمره قبولی میگیرد.
برای آزمایش جاده به پیشنهاد یکی از رانندگان حرفهای کشور، تصمیم گرفتیم به لواسان رفته و در پیچ و خم گاهی در مسیرهای مستقیم، اسکالا را به چالش بکشیم. به گزارش پایگاه خبری «مجله ماشین»، ابتدا نظر ایشان را در مورد اسکالا پرسیدم، جوابی دور از انتظار شنیدم: فوقالعاده و غیر قابل پیشبینی! این موضوع برایم کمی عجیب بود، بهخصوص اینکه از یک موتور 2 لیتری تنفس طبیعی و گیربکس CVT نمیتوان انتظار معجزه داشت، اما در ادامه همه چیز فرق کرد.
به آرامی و در مسیرهای شهری، با خودروی تندر 90 خود به دنبال اسکالا بودم. وارد اتوبان ارتش شده و تصمیم میگیریم که هر 4 نفر سوار اسکالا شویم. هوا ابری است و هر لحظه باران، آزمایش ما را تهدید میکند. گیربکس را به وضعیت تعویض دستی میبردیم. اینجاست که اسکالا غوغا میکند! سرعتها در سر پیچها و با وجود تکانهای شدید از 110 کمتر نبود!
صدای جیغ تایرها و موتوری که فقط 2 لیتر حجم داشته اما به خوبی با گیربکس کوپل شده، برای هر کسی که رنو را یک خودروی آرام میداند، قطعاً شوکه کننده خواهد بود! راننده دست بردار نیست و پیچها را با مهارت و سرعت طی میکند. جالب اینجاست هر بار که فکر میکردم نهایت عملکرد اسکالا را شاهد هستم، اما با یک دنده معکوس و فشردن پدال گاز تا انتها تصوراتم را به این سمت سوق میداد که اسکالا بر خلاف ظاهرش کاملاً ناآرام است! هر چند برای این شیطنت و ناآرامی هم به چندین سلاح کارآمد و پیشرفته مجهز شده، مانند ترمزهای قوی و در کنار آن سیستم کنترل پایداری مجهز شده که با توجه به سیستم فرمان خوب، هندلینگ و کنترلی نسبتاً دقیق به آن داده است.
بعد از حدود 10 دقیقه پرتاب شدن به این سو و آن سو! کمی در جادهای خلوت و مسیر مستقیم به خودرو استراحت میدهیم. حالا وقت آن است که کمی به خود آمده و فضای داخلی را بهتر بررسی کنم. به گزارش پایگاه خبری «مجله ماشین»، از لحاظ ارگونومی باید بگویم که مانند همیشه رنو موفق عمل کرده و کیفیت متریال داخلی در حد مناسب و خوب است.
از ترمز دستی خبری نیست و دکمهای در کنسول وسط جا خوش کرده است. نشان دهندههای آن نیز روند جدید رنو را یادآوری میکنند. ای کاش صندلیها کمی گودتر بوده و باز همای کاش بوق آن تکی نبود و صدای بلندتری داشت! ای کاشهای من وقتی بیشتر شد که دیدم خودرو نمد در موتور نداشته و لاستیکهای خودرو دانلوپ هستند.
در هر صورت مجدداً به همان سبک و سیاقی که به لواسان رفته بودیم، به سمت تهران برگشتیم! این بار سوار بر خودروی خود هستم که باران شروع به باریدن میکند و در عرض کمتر از یک دقیقه سیل جاری میشود. اما بعد از مدتی که بارندگی قطع میشود، مناسبترین زمان برای عکاسی در حال حرکت است.
حقیقتاً ترکیب رنگ اسکالا با آن حال و هوای ابری و درخشش برگهای درختان و خیابان خیس هیجانی نوستالژیک را به ما منتقل میکند! حسی از یک خودروی هاچبک که همین چند دقیقه قبل مشغول درنوردیدن آسفالت و جیغ کشیدن در پیخ و خمهای جاده بود! سرانجام برای تشکر و خداحافظی توقف میکنیم. به قول یکی از همراهان، 4 سرنشین در خودرو بودیم و لاستیکها نیز کارآمد نبودند، شما به عملکردی که امروز از اسکالا دیدید 30 درصد اضافه کنید!
نگارنده حدود 2 سال را در شرکت رنو پارس مشغول به کار بودم و همگان من را به عدم وفاداری و تأیید مدلهای لوکس و گران قیمت رنو محکوم میکردند، اما باید صادقانه اعتراف کنم که اسکالای بیحاشیه نظرم را کاملاً تغییر داده است.
جالب اینجاست که مالک خودرو بعد از انجام تحقیقات مفصل اسکالا را با اطمینان خاطر انتخاب کرده است. اگر شما طالب عملکردی فراتر از خودروهای هم رده از لحاظ قیمتی بوده و هیجان رانندگی را به لیست تجهیزات ترجیح میدهید، انتخاب اسکالا را بر اکثر مدلهای کرهای و صد البته چینی مقدم بدانید. (هر چند داستان انتخاب تویوتا موضوع دیگری است.)
در کنار اینها تعهدات وارد کننده را برای فروش و خدمات پس از فروش فراموش نکنید البته اگر در این گستره قیمتی مایلید به بازار دسته دوم سری زده و هیجان، لوکسی و کمی چاشنی اسپرت را فراهم کنید، خودروهایی مانند تویوتا آریون 2011 و هیوندای آزرا 2009 در انتظار شما هستند!
در پایان از آقای «امیر علی ورسنج ور»، مالک محترم خودرو و از همکاری آقای «بهروز شریفیان» کمال تشکر را داریم.
عکس: سید علی موسوی