از
مجموعه های تلویزیونی اسکاندیناوی با فضای سردشان و خداحافظی مجموعه "مد
من" گرفته تا سریال های بریتانیایی. بن داول، منتقد تلویزیونی، درباره ده
سریال برگزیده خود در سال ۲۰۱۵ توضیح می دهد.
۱۰- میراث (The Legacy)اولین
فصل از این مجموعه تلویزیونی دانمارکی با وجود پس زمینه تاریخی آن یک
ماجرای خصوصی خانوادگی بود. اختلافات خواهران و برادران پس از تصمیم
مادرسالار خانواده برای به ارث گذاشتن منزل خانوادگی برای دختری که او را
در نوزادی رها کرده بود، خیلی عالی حلاجی می کند.
با توجه به اینکه
در پایان فصل اول این مجموعه تقریبا همه معضلات و پیچیدگی های داستان حل
شده بود، خلق همان جزییات تاثیر گذار برای فصل های بعدی دشوار به نظر می
رسید.
ولی "میراث" توانست همان کیفیت ها و جذابیت های داستان را
ادامه دهد و اعضای خانواده در فضای سرد، یخ زده و زیبای مناطق روستایی
دانمارک اختلافات و بحران های خانوادگی تازه ای یافتند که تداوم این مجموعه
را دیدنی می کند.
۹- پل (The Bridge)
این
مجموعه جنایی و غمناک محصول مشترک کشورهای اسکاندیناوی با وجود از دست
دادن یکی از دو شخصیت اصلی داستان توانست فصل سوم را با موفقیت و اعتماد به
نفس ادامه دهد. در پایان فصل دوم هانس روزنفلت، کارگردان این مجموعه،
تصمیم گرفت شخصیت مارتین روهده، یکی از دو کارآگاه داستان (با بازی کیم
بودنیا) را حذف کند.
در فصل سوم مجموعه ساگا نورن (با بازی سوفیا
هلین) کارآگاه زنی که به عارضه ای شبیه سندروم آسپرگر مبتلاست در مرکز
داستان تنها ماند. اما این مشکل به فرصتی برای افزودن به خلافیت هنری و
پیچیدگی داستانی این مجموعه بدل شد که در فضایی آکنده از هیجان ، التهاب و
دسیسه قهرمان زن خود را تا سر حد امکان تحت فشار قرار داد و به چالش کشید.
او پس از چند اپیزود در فصل سوم مجموعه بالاخره همکار تازه ای پیدا می کند.
مجموعه
های تلویزیونی محصول اسکاندیناوی مثل "بورگن" یا "قتل" معمولا پس از سه
فصل پایان می یابند در نتیجه شاید این فصل آخرین ماموریت های کارآگاه ساگا
نورن باشد. ولی بدون شک طرفداران این مجموعه فصل چهارمی را طلب خواهند کرد.
۸- خانه پوشالی (House of Cards)
دسیسه
هایی که در دو فصل قبلی این مجموعه در نهایت باعث شد شخصیت اصلی و
ماکیاولی داستان به نام فرانک آندروود (با بازی کوین اسپیسی) به مقام
قدرتمند ترین مرد جهان برسد تماشاچیان "خانه پوشالی" را مجذوب خود کرد.
اما
در فصل اخیر که فرانک آندروود به مقام ریاست جمهوری آمریکا رسیده امکان
داشت این مجموعه جذابیت جادویی خود را از دست بدهد؟ نه ! تا زمانیکه کوین
اسپیسی این داستان را هدایت کند چنین خطری "خانه پوشالی" را تهدید نمی کند.
سومین
فصل این مجموعه که پس زمینه آن تلاش فرانک آندروود برای حفظ قدرتش و کنترل
سکان سیاست آمریکاست بینندگان را ناامید نمی کند."خانه پوشالی" یک مجموعه
تلویزیونی بالغ، مملو از دسیسه، پیچیده و گاه سرگیجه آور است. ولی
بینندگانی که به این پیچیدگی ها دقت کنند پاداش درخوری خواهند گرفت.
۷- بازی تاج و تخت (Game of Thrones)
این
مجموعه تلویزیونی محصول شرکت تولیدات سرگرم کننده اچ بی او، داستان تاریخی
بسیار سرگرم کننده با چاشنی سکس و شمشیر، پنجمین فصل نمایش خود را در سال
۲۰۱۵ آغاز کرد. این مجموعه به مرور از منبع اصلی فیلمنامه خود بسیار دور
شده و آز آنچه که جورج آر آر ماریتن، نویسنده تمامی قسمت های مجموعه نوشته،
فراتر رفته است.
اما کماکان درامی جسورانه و پر از اعتماد به نفس است که میلیونها بیننده را در دنیایی که آفریده غرق کرده است.
علاوه
بر صحنه های مرگ خشونت بار و برهنگی های وسوسه برانگیزش این مجموعه از یک
ذکاوت هنری عالی برخوردار است که تصورات و توقع بیننندگان از داستانهای
فانتزی را به کلی دگرگون کرده است. مجموعه با کلاس و اعتیاد آوری است.
۶- فارگو (Fargo)
این
مجموعه تلویزیونی در فصل دوم نیز ما را به سرزمین های کم جمعیت و غرب
میانه آمریکا و در اوج سرما و یخبندان سال ۱۹۷۹ می برد، داستانی مملو از
خشونت های سنگدلانه و ارعاب.
"کارآگاه حقیقی" مجموعه پلیسی
آمریکایی دیگر، در فصل دوم نمایش از آنچه که باعث موفقیت آن شده بود فاصله
گرفت ولی نوآ هاولی، تهیه کننده مجموعه "فارگو"، فصل دوم این مجموعه را
دقیقا به سیاق فصل اول، با فیلمنامه ای شق و رق، آغشته به معیارهای اخلافی و
گاه طنز آمیز، ادامه داد.
در فصل دوم داستان روی اد بلومکیست قصاب
ساده لوح و نبرد خونین بین دسته های گانگستری رقیب تمرکز دارد. در عین حال
شاهد مواردی از بازیگری های در خور تحسین هستیم، از جمله بازی تد دانسون در
نقش یک پلیس سالخورده و دوست داشتنی و یا جین اسمارت که نقش مادرسالاری به
نام فلوید را بازی می کند. جای شکرش باقی است که فصل سوم این مجموعه در
دست تهیه است.
۵- فاجعه (Catastrophe)
در
این مجموعه تلویزیونی بریتانیایی که توسط کانال چهار پخش شد، شارون هورگان
و راب دلانی نقش عاشق و معشوق را بازی می کنند که یک بار همبستری آنها به
بارداری ناخواسته می انجامد.
ارتباط عالی و طبیعی بین این دو
بازیگر و دیالوگ های هوشمندانه، بی ادبانه و بسیار خنده دار به این مجموعه
کمدی قدرت تاثیر گذاری ویژه ای می دهد.
فصل دوم آن که در مجموع فضای
تیره و تار تری دارد حتی ممکن است از فصل اول موفق تر از آب درآید. واقع
گرایی و باورکردنی بودن تنش ها و دعواهای دردناک در متن داستان باعث شد که
بیش از محصولات تلویزیونی دیگر در بریتانیا مورد ستایش و تحسین قرار بگیرد.
۴- بهتره به سول زنگ بزنی (Better Call Saul)
چگونه
می توان روال داستان مجموعه تلویزیونی آمریکایی بسیار موفق "برکینگ بد" را
که اگر فقط یک معیار اخلاقی داشته باشد این است که نمی توان به عقب
بازگشت، ادامه داد.
وینس گیلیگان در فصل جدید این به سراغ یکی از
جذابترین شخصیت های این مجموعه رفت و تماشاچیان را با زندگی سول گودمن (با
بازی باب اودنکیرک) قبل از آشنایی او با والتر وایت آشنا کرد.
توقع
بینندگان و علاقمندان بسیار بالا بود. ولی ابتکار تهیه کننده مجموعه در
واقع درسی بود که نشان داد چگونه می توان شخصیتی فرعی را به یک شخصیت تمام و
کمال تبدیل کرد.
با بهره گرفتن از بازی عالی شخصیت اصلی، این سفری
بود به دنیای قبل از شروع "برکینگ بد" که علاقمندان این مجموعه مشتاق آن
بودند ولی در عین حال در نوع خودش باعث تثبیت و تقویت این مجموعه شد. و جدا
و حقیقتا خنده دار بود.
۳- پولدارک (Poldark)
تلویزیون
بی بی سی در دوران فعالیت خود مجموعه های درام بسیار خوبی عرضه کرده، از
"غرور و تعصب" و "میدل مارچ" گرفته تا "دوست مشترکمان" و "کرانفورد". ولی
هیچ گاه یکی از آثار قبلی خود را به این حد با نشاط و با این تبحر بازسازی و
بازآفرینی نکرده است.
در این مجموعه به منبع اصلی یعنی دو کتاب
داستان وینستون گراهام نویسنده معاصر بریتانیایی در مورد زندگی یک صاحب
معدن در ناحیه کورنوال در اواخر قرن هجدم رجوع شده است.
نتیجه این
بازآفرینی یک مجموعه تلویزیونی بسیار گیرا و حتی تکان دهنده ای است که از
آیدن ترنز، بازیگر شخصیت اصلی داستان یعنی راس پولدارک، یک ستاره مسلم
ساخته است.
هر چند او ظاهر بسیار مردانه و جذابی دارد و در چند صحنه
نیمه برهنه ظاهر شد و دوستدارانش را خوشحال کرد ولی در عین حال بازیگر
توانایی است. این مجموعه رجعتی بود که در سال ۲۰۱۵ مشتاقه انتظارش می رفت.
۲- مد من (Mad Men)
دوستداران
این مجموعه باید بالاخره یک روزی با شخصیت دان دریپر ( با بازی جان هم)
خداحافظی می کردند و داستان طوری پیش رفت که خروج او بسیار طبیعی بود.
متیو
واینر خالق این مجموعه گفت می خواهد همه شخصیت های مجموعه در پایان داستان
به نسبت آغازش کمی شادتر باشند و بدون شک او در این کار موفق بوده است.
ولی
ادامه این مجموعه در سال ۲۰۱۵ پر از ماجراهای خوش نبود. بتی همسر سابق دان
دریپر (با بازی جنیوری جونز) به سرطان ریه مبتلا شد ولی پس از چندین
اپیزود، همسر سابقش بالاخره به نوعی آرامش درونی رسید.
اما آیا این
شخصیت خیالی، یکی از نوابغ صنعت آگهی های تجاری، آن طور که داستان به ما
القاء می کند خالق آگهی معروف کوکاکولا در سال ۱۹۷۱ بود؟ در طول مجموعه این
نکته به شکل زیرکانه و زیبایی مبهم نگاه داشته شد ولی به علاقمندان امکان
داد که در دقایق آخر داستان از افکار و تخیلات خود هر نتیجه ای که می
خواهند بگیرند. بله، کمی فریبنده بود ولی دنیای آگهی های تجاری همین است و
دان دریپر غیر از یک آگهی چیز دیگری نبود.
۱- تالار گرگ (Wolf Hall)
این
بهترین مجموعه تلویزیونی سال بود و حتی شاید بهترین مجموعه ای که تاکنون
توسط تلویزیون بی بی سی تولید شده است. واقعا به همین خوبی بود. داستان آن
بر اساس دو کتاب هیلاری منتل نوشته شده و بیننده را به دوران پر دسیسه
سلطنت تئودروها در انگستان می برد.
داستان نه بر هنری هشتم و یا
همسران نگون بختش بلکه روی توماس کرامول رییس الوزرای پادشاه تمرکز دارد.
مارک ریلنس با ظرافت و دقت و بازی بسیار هوشمندانه ای تمام جزییات این
شخصیت از جمله درد و هراس او را به بیننده منتقل می کند.
اولین طلاق
هنری هشتم و سپس وصلت مصیبت بارش با آن بولین حکایت شناخته شده ای است اما
دستاورد عظیم این مجموعه اشباع کردن این حکایت شناخته شده با تنش های جذاب
دراماتیک و ترکیب کردن زندگی شخصی با زندگی علنی شخصیت های داستان آن هم
با تبحری قیمتی است. حاصل کار یک اثر حماسی و کم نظیر است.