پدال نیوز: این سؤال هنوز جواب ندارد که چه زمانی خودروهای هوایی به یک واقعیت و یک پدیده عادی و رایج تبدیل می شوند؟
به گزارش پدال نیوز؛ ایده خودروهای پرنده اصلاً موضوع تازه ای نیست، حتی اوایل قرن بیستم هم اختراع شده اما هرگز به تولید و استفاده انبوه نرسیده است. حتی خودران ها [خودروهایی که نیازی به توجه راننده ندارند] هم در حال پیشرفت و ورود به جریان عادی زندگی است اما در افق دید، هنوز هم گسترش و فراوانی خودروهای پرنده دیده نمی شوند. بد نیست دلایل آن را با هم بشماریم.
حداقل چند دهه است که تا مرز جدی شدن پیش می رود. اولین مدل خودروی پرنده را هنری فورد در نظر داشت، چند سال بعد از تحول بنیادی در تولید انبوه خودرو، کم مانده بود که این نابغه صنعت خودرو، صنعت هوانوردی را به چالش بکشد و آن ها را مجبور کند که برای روزی خود به تقلا بیفتند. بی تردید همه مردم دنیا اسم فورد موستانگ را شنیده اند اما فورد فلیور Ford Flivver را شاید هرگز نشنیده باشند. فلیور نامی بود که فورد روی نمونه اولیه خودروی پرنده خود گذاشت. متأسفانه نمونه آزمایشی آن در سال 1928 در اقیانوس آرام سقوط کرد و خلبان آن هم جان خود را از دست داد. در سال 1931، فورد یک بار دیگر شانس خود را امتحان کرد و نام آن را هم استاوت اسکای کار Stout Skycar [به معنی خودروی تنومند آسمان] گذاشت که کمی از نمونه قبلی موفقتر بود اما رایج و فراگیر نشد.
با پدیدار شدن آثار رکود عظیم در آمریکا و کاهش اشتیاق، این نمونه های اولیه به فراموشی سپرده شدند اما طراحی و امکان سنجی آن در فورد همچنان ادامه یافت. سرانجام هم خود هنری فورد اذغان کرد که شاید هنوز زمان آن نرسیده است.
با این که شورولت و دوج همیشه رقبای اصلی فورد بودند اما هیچکدام شانس خود را در خصوص خودروهای پرنده امتحان نکردند. (اما چه کسی بدش می آید دوج چلنجر پرنده داشته باشد! فکرش را بکنید که با فورد موستانگ مسابقه درگ در ابرها برگزار کند!)
از خودروسازان بزرگ که بگذریم، افرادی مثل مولت تایلر Molt Taylor از مهندسان هوافضای آمریکا هم به صورت فردی این اشتیاق را دنبال می کردند. او هم با امتزاج یک خودرو با یک هواپیما، یک ماشین غول پیکری اختراع کرد که نامش را آئروکار Aerocar یا خودروی هوایی گذاشت. این خودرو هم هیبریدی از چند ماشین بود. هم می توانست در هوا پرواز کند و هم در جاده مثل ماشین راه برود. با این که موافقت ها و تأیید های حکومتی را گرفت اما سرمایه گذار پیدا نکرد و تا سرمایه گذار پیدا نشود، امیدی به تولید انبوه نمی رود. فقط از این اختراع 6 دستگاه تولید شد.
بنابراین این سؤال پیش می آید یک قرن برای گسترش و پیشرفت خودروهای هوایی کافی نیست؟ از نمونه های اولیه چند نسل می گذرد و ما همچنان منتظر خودروهای پرنده ایم.
دلیل اول. آلودگی صوتی
اگر قرار باشد خودروهای هوایی رایج و متداول شوند، بی تردید باید فکری به حال سرو صدای خودروها در نیمه شب کرد. در آن صورت خواب و آرام از مردم گرفته می شود. اگر قرار باشد خودروها عمود پرواز شوند و به خواست راننده در انواع و اقسام وضعیت ها فرود بیایند و پرواز کنند، ناچار باید ملخ و فن خُنک کننده داشته باشند (یا از فناوری های مشابه دیگر استفاده کنند) اما بی صدا شدن فن و ملخ تقریباً غیرممکن است. در صورتی که خودروهای هوایی فراگیر و رایج شوند، به قدری تعداد آنها زیاد می شود که دیگر نمی توان صدای آن را در شهرها تحمل کرد. فقط جهت مقایسه صدای هلیکوپتر دونفره Bell J-2A را در نظر بگیرید. حداقل 100 دسیبل صدا تولید می کند.
موضوع این است که اگر رایج شود، دیگر یکی یا دوتا نیست و فقط لحظه نیست. بنابراین اگر قرار است خودروی هوایی فراگیر شود اول باید به آلودگی صوتی آن فکر شود.
دلیل دوم. انرژی
در حال حاضر دنیا به خاطر آلاینده های کربنی و گرمایش زمین، با معضلات بزرگی رو به رو است و تمام تلاش دولتمردان در سراسر دنیا کاهش وابستگی به نفت است. بدون یک منبع انرژی بی صدا و تجدیدپذیر و بدون آلایندگی، رؤیای خودروهای هوایی همچنان رؤیا باقی خواهد ماند.
رولز-رویس، تویوتا و ولوو همچنان در حال تحقیق و پژوهش در مورد باتری برای خودروهای روی زمین هستند به طور قطع و یقین، برای خودروهای روی هوا هنوز کار خیلی جدی که امکان تولید انبوه داشته باشد، صورت نپذیرفته است.
هواپیماهای تجاری، سوخت بسیار زیادی مصرف می کنند، اما چون تعداد مسافر زیادی را جابه جا می کنند، می توان گفت بازده قابل قبولی دارند اما با وضعیت فعلی و در پارادایمی که در آن به سر می بریم، چه سوخت خودروی هوایی و چه باتری برای آن به قدر گران تمام می شود که فراگیر شدن و رایج شدن خودروی هوایی را دشوار می کند.
دلیل سوم. تخصص
حتماً موافق هستید که گواهینامه رانندگی نمی تواند جای گواهینامه هوانوردی را بگیرد و به طور قطع و یقین راندن در جاده قابل مقایسه با راندن در آسمان نیست. روی زمین مردم به هم رحم نمی کنند و سالانه تصادف خودروها روی زمین غیرقابل کنترل است، حال فکرش را بکنید که مردم عادی، بخواهند سوار این خودروهای هوایی شوند. همین حالا هم بشر به تکنولوژی خودران [خودروهای بدون نیاز به راننده] دست پیدا نکرده و حداقل یک یا دو دهه دیگر وقت لازم است، حالا چه رسد به پرواز در آسمان که پیچیدگی های خیلی بیشتری دارد و پرواز بدون خلبان تا چه حد می تواند برای دارندگان خودروهای هوایی خطرناک باشد.
با این اوصاف حداقل باید تا دهه 40 منتظر ماند تا شاید قدری شرایط و امکانات برای خودروی هوایی مساعدتر شوند.
شاید این روزها اخباری از خودروسازان دنیا یا شرکت های خصوصی یا استارت آپ ها در مورد خودروهای هوایی منتشر شود، اما به احتمال زیاد بیشتر در حد تحقیقات و اختراع است و تا زمانی که به یک پدیده رایج تبدیل شود به زمان زیادی نیاز است. مثال آن شرکت خودروسازی برقی تسلا است که در سال 2008 کارش را به طور جدی شروع کرد اما در حقیقت در سال 2019 به تولید انبوه و در حدی برسد که بتواند تقاضای بازار پاسخ بدهد. تعجبی ندارد که در سال های 2050 یا 2060 مردم عادی بتوانند قابلیت استفاده از خودروهای هوایی را پیدا کنند. البته می توان گفت چنین پیش بینی هایی در طول قرن بیستم بارها و بارها صورت پذیرفته اما هنوز در حد رؤیا باقی مانده است.