پدال نیوز- با وجود اینکه احتمال افزایش قیمت بنزین قطعی است و نهایتا دولت میتواند اندکی زمان آن را تغییر دهد نباید فراموش کنیم که سیاستی قابل قبول و موفق خواهد بود که منفعت آن به سود فرودستان باشد. در غیر این صورت هر سیاستی که پیش گرفته شود عملا شکست میخورد.
به گزارش پدال نیوز به نقل از خبرآنلاین، در تحلیل علمی هر مسالهای قبل از هر چیز لازم است که از پدیده مورد بررسی یک شناخت نسبی داشت. این امر در علم اقتصاد نیز صدق میکند. اقتصاد ایران اکنون در شرایط خاصی قرار دارد که بررسی آن میتواند به راهحلهایی که برای درمان بیماریهای آن وجود دارد یک راهکار خاص است.
با بررسی آمارهایی که اخیرا مرکز آمار ایران منتشر کرده در مییابیم که نرخ تورم نقطه به نقطه نرخ تورم نقطه به نقطه نسبت به بهار کاهش چشمگیری داشته است؛ حتی در قیاس با شهریور ماه نیز نرخ تورم از 35 به 28 درصد رسیده است، در اردیبهشت این رقم 52 درصد بود. با این همه فعلا نرخ تورم میانگین هفت ماهه 42 درصد اعلام شده ولی پنج ماه دیگر از سال باقی مانده و انتظار میرود نرخ تورم در ادامه نیز روند کاهنده خود را دنبال کند.
این نرخ تورم البته در بحث من به انگیزه بیشتر برای قاچاق به ویژه قاچاق سوخت کمک میکند. به بیان دیگر شرایط تورمی خود به افزایش انگیزه برای قاچاق یک کالای ارزان در یک اقتصاد به کشورهای دیگر و همزمان انگیزه بیشتر برای واردات کالاهای ارزان همسایگان به اقتصاد تورم زده یاری میرساند. به این اعتبار انگیزه برای افزایش قاچاق بنزین به کشورهای همسایه شکل اجتناب ناپذیر دارد.
نکته دبگر این است که در کشور ما مصرف بنزین بسیار زیاد است ولی مصرف کنندگان اصلی یعنی دهکهای پایین جامعه جزو مصرف کنندگان اصلی آن نیستند و ثروتمندان از آن بهره بیشتری میبرند. این مساله هم به دلیل نوع تقسیم ثروت در جوامع امروزی نسبتا اجتناب ناپذبر است، گرچه دولت میتواند با سیاستهایی از میران آن تاحدودی بکاهد.
واقعیت سوم این است که در شرایط کنونی مردم ایران زیرفشارهای متعدد اقتصادی قرار گرفتهاند و از اجاره بها تا هزینههای درمانی رشدی بیش از رشد درآمدی جامعه داشته است. به بیان دیگر هر هزینهای که مردم برای زندگی روزمره خود به آن احتیاج دارند گران شده و این امر به معیشت مردم آسیب زده است.
واقعیت چهارم این است که اگر مردم مجبور به تهیه بنزین گران برای ماشینهای خود باشند، انتظار دارند تا خود بتوانند خودروی مورد استفاده خود را تهیه کنند. یعنی مردم وقتی مجبور هستند بنزین را با قیمتی نزدیک به فوب خلیج فارس تهیه کنند آن گاه به راحتی نمیپذیرند که هزینه گمرک خودروهای کارآمدتر خارجی را مانند امروز گران باشد.
واقعیت آخر هم این است که تحریمهای ظالمانه آمریکا شدیدا درآمدهای کشور از محل فروش نفت را تحت فشار قرار داده که این امر مشکلاتی را برای کشور ما ایجاد کرده است. این مساله بیش از همه خود را در هزینههای عمرانی نشان میدهد که عملا دولت توانایی تامین هزینههای آنها را ندارد.
اینها بخشی از واقعیات اقتصاد امروز ایران هستند و افزایش قیمت بنزین تنها یک راه حل است. اگر منابع حاصل از این افزایش قیمت به سود دهکهای پایینی جامعه باشد میتوانیم آنرا یک طرح موفق بدانیمچرا که در این صورت اولا یارانه پرداختی به فقرا بوده و هم افزایش هزینه قاچاق را متاثر میکند. با این همه نباید فراموش کنیم وضعیت فعلی کشور که تورم دو رقمی است و رشد نقدینگی چند دهه بیش از 20 درصد بوده و ارزش پول ملی نیز هر دم تضعیف شده نه ناشی از سوبسید بنزین بلکه ماحصل سیاستهای پولی کشور بوده است. اگر بانک مرکزی کشور سیاست پولی کارآمدی داشت اکنون نیاز نبود سالانه هزینه خدمات دولتی را افزایش داد و اقتصاد درگیر تورم نبود. دولت باید از سیاستهایی بهره جوید که به سود کنترل نرخ تورم باشد.