پدال نیوز: گرگی در لباس میش، عبارت رایجی است که توسط نشریات برای سوپر سدان ها و خودروهای تیونینگ شده استفاده می شود. در دنیایی که محصولات تک قابلیتی جای خود را به ابزارهای چند کاربردی داده اند، طبیعتاً ترکیب یک سدان خانوادگی و خودرویی سریع و اسپرت....
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی پدال نیوز، گرگی در لباس میش، عبارت رایجی است که توسط نشریات برای سوپر سدان ها و
خودروهای تیونینگ شده استفاده می شود. در دنیایی که محصولات تک قابلیتی جای
خود را به ابزارهای چند کاربردی داده اند، طبیعتاً ترکیب یک سدان خانوادگی
و خودرویی سریع و اسپرت می تواند بسیار جذاب و خواستنی باشد، هرچند که
متاسفانه تاکنون کمتر شاهد ورود چنین خودروهایی به بازار کشورمان بوده ایم و
شاید بعد از توقف تولید نیسان ماکسیما به عنوان سریعترین خودرو تولیدی /
مونتاژی داخل کشور، تا سال های سال جایگزینی برای آن ارائه نشود. در بازار
خودروهای وارداتی نیز اوضاع چندان بهتر نیست و پس از وضع قانون ممنوعیت
خودروهای لوکس، عملاً عرضه بسیاری سدان های اسپرت و سریع نظیر پورشه
پانامرا و مدل های تاپ لاین بنز و ب ام و در بازار متوقف شد و حالا عنوان
سریعترین سدان به ب ام و 528i رسیده است که البته در معیارهای جهانی یک
سدان با قابلیت های فنی بسیار معمولی قلمداد می شود و به هیچ عنوان نمی
تواند حتی به سوپر سدانی چون ب ام و M5، مرسدس بنز E63 یا آئودی RS7 نزدیک
شود.
در بازار منطقه آزاد شرایط اندکی بهتر است و امکان دسترسی به اکثر
خودروهای روز دنیا برای علاقه مندان وجود دارد، هرچند به دلیل محدودیت فضای
تردد، کمتر کسی می تواند واقعاً از تمامی قدرت و عملکرد خودروهای اسپرت در
این مناطق استفاده کند اما به هرحال تنوع و حق انتخاب بیشتری برای مشتریان
وجود دارد.
به دلیل بُعد مسافت، فرصت مقایسه خودروهای موجود در منطقه
آزاد با نمونه های پلاک ملی به ندرت فراهم می شود اما در پی ورود یکی از
پرفروش ترین خودروهای منطقه آزاد یعنی دوج چارجر RT به تهران بر آن شدیم تا
این خودرو عضلانی و محبوب آمریکایی را رو در روی سریع ترین سدان پلاک ملی
موجود در بازار یا همان ب ام و 528i قرار دهیم.
این
رقابت در واقع می تواند مصاف دو سدان اسپرت محبوب در بازار کشورمان باشد. ب
ام و 528i بی هیچ شک و تردید بالاترین فروش در کلاس سدان های لوکس را در
دوسال اخیر تجربه کرده است و دوج چارجر RT هم یکی از محبوب ترین خودروها در
منطقه آزاد است. البته شباهت این دو خودرو به همین یک مورد محدود نمی شود.
هم کلاس بودن آن ها از نظر سایز بدنه که در مقام سدان سایز متوسط دسته
بندی می شوند و نزدیک بودن توانمندی فنی این دو خودرو که اساساً از
تکنولوژی متفاوتی بهره می برند، از دیگر ویژگی هاییست که می تواند رقابت
این دو خودرو را جالب توجه کند.
طراحی و زیبایی
در
اولین جمله باید تاکید کنیم که دوج چارجر مورد آزمایش مدل 2012 است و از
نظر طراحی تفاوت هایی با مدل روز دارد که بیش از همه به بخش دماغه خودرو
مربوط می شود، اما جالب است که خودرو موجود در عکس ها با سلیقه مالک به کیت
بدنه SRT شامل سپر جلو و عقب و رینگ های ویژه SRT مجهز شده است و البته به
لطف دو خط طلایی رنگ، بسیار اسپرتی و جذاب تر از مدل های معمولی RT به چشم
می رسد. در مقابل 528i حاضر در آزمایش هم با وجود کیت بدنه M PACKAGE
عضلانی تر از مدل های ساده و استاندارد به چشم می آید. بنابراین هر دو
خودرو از نظر کیت بدنه هم با یکدیگر اشتراک دارند، هرچند که به عقیده برخی
در مدل های جدید چارجر با توجه به تغییر فرم چراغ های جلو و جلو پنجره، از
میزان خشونت چهره مدل های قبلی کاسته شده است.
به
هرحال هر دو خودرو با توجه به عناصر سنتی برند خود طراحی شده اند. طبیعتاً
خوانندگان خودرو بانک با این نکات آشنایی دارند و در مورد ب ام و نیازی به
برشمردن شاخصه های سنتی طراحی این برند وجود ندارد اما برای دوج، طرح خاص
جلوپنجره چهار قسمتی، فرم اسپرتی و عضلانی در نمای جانبی که مدل مشهور
وایپر را یاد آوری می کند و بر روی در های جلو و عقب طرح شده است، از
مهمترین نکات در چهره پردازی چارجر به شمار می آید. البته چراغ های خطر عقب
بهم پیوسته این خودرو نیز در میان خریداران از محبوبیت بالایی برخوردار
است و یکی از ویژگی های جذاب و مهم نسل فعلی دوج چارجر محسوب می شود.
به
غیر از این موارد حس و حال مواجه با دو خودرو نیز کاملا متفاوت است.چارجر
بدنه ای حجیم و عضلانی دارد و به وضوح خودرویی دُرُشت تری نسبت به ب ام و
احساس می شود و در مقابل سری پنج احساسی از ظریف تر بودن را به بیننده
منتقل می کند.در واقع تقابل این دو خودرو شبیه به تقابل یک ورزشکار فوتبال
آمریکایی با یک فوتبالیست مشهور اروپایی است. تفاوت فلسفی در طراحی
آمریکایی و اروپایی سبب شده تا جثه ای تنومند و قوی هیکل دوج در مقابل
پیچیدگی های ظریف و عضلانی ب ام و قرار گیرد، اما در مجموع هر دو خودرو از
طراحی جذاب و اسپرتی برخوردارند که در ب ام و با لوکس بودن مخلوط شده است و
در چارجر بیشتر سمت و سویی ساده و در عین حال زیبا دارد.
مشخصات فنی
تفاوت
فنی شگرفی بین مهندسی پیشرانه این دو خودرو وجود دارد، دوج مورد آزمایش از
سری RT مدل 2012 است و از یک موتور عظیم HEMI با ساختار کلاسیک و حجم 5.7
لیتر استفاده می کند. این موتور هشت سیلندر از ساختار سنتی OHV بهره می برد
و به یاری زمان بندی متغییر سوپاپ ها یارای تولید حدود 375 اسب بخار قدرت
را دارد، هرچند این رقم به لطف استفاده مالک از کیت اگزوز اسپرت احتمالاً
اندکی افزایش یافته اما به هر حال در مقایسه با حجم پیشرانه نسبتی 66.6 اسب
بخار به ازای هر لیتر را نشان می دهد اما در مقابل ب ام و 245 اسب بخار
قدرت را از موتوری 2.0 لیتری استخراج کرده است و این به معنای تولید 122.5
اسب بخار قدرت در ازای هر لیتر حجم است.
مقایسه
این دو رقم نشان می دهد که ب ام و حدوداً 2 برابر قدرت بیشتری را در مقایس
حجمی تولید می کند و البته چنین کاری به لطف استفاده از توربوشارژر،
تکنولوژی تزریق مستقیم سوخت و بسیاری فناوری های دیگر ممکن شده است. از نظر
انتقال قدرت هم دوج به یک گیربکس پنج سرعته اتوماتیک کاملاً معمولی مجهز
است اما ب ام و از یکی از پیشرفته ترین گیربکس های هشت سرعته جهان بهره می
برد. البته این نقطه ضعف در مدل های 2015 دوج چارجر رفع شده است و حالا
چارجر RT هم می تواند به وجود هشت دنده در مجموعه انتقال قدرتش افتخار کند.
یک
ویژگی بسیار خاص در چارجر مورد آزمایش به سیستم انتقال قدرت AWD یا چهار
چرخ متحرک آن مربوط می شود که چسبندگی بیشتر را به قیمت وزن بالاتر برای
چارجر به ارمغان آورده است. وزن کلی این سدان تنومند آمریکایی با وجود این
سیستم چهارچرخ متحرک به حدود 2100 کیلوگرم رسیده است و این درحالیست که ب
ام و در حدود 1700 کیلوگرم وزن دارد. طبیعتاً ساخت یک سدان مدرن مجهز به
تجهیزات رفاهی کامل با وزن کمتر نشان دهنده تکنولوژی بالاتر ب ام و است و
قیمت بیشتر این خودرو را نیز توجیه می کند اما در مقام مقایسه از نظر نسبت
نیرو به وزن بار دیگر برتری با چارجر خواهد بود که می تواند اسب بخار
بیشتری را در ازای هر کیلوگرم وزن تحویل چرخ ها دهد، بنابراین می توان پیش
بینی کرد که برتری در شتاب گیری از آن دوج چارجر باشد، هرچند ب ام و با
گیربکس پیشرفته تر و بهره مندی از موتور توربو در ارتفاع تهران نیز حداکثر
عملکرد قدرتی را ارئه می دهد، اصلاً حریف دست و پا بسته ای برای دوج نیست و
شانس خوبی برای عرض اندام در برابر رقیب آمریکایی دارد.
پشت فرمان
ب
ام و سری پنج کابین زیبا و مجهزی دارد اما در مقام مقایسه با قیمت حدود
400 میلیونی خودرو شاید بعضی توقع بیشتری از کیفیت آن داشته باشند. فارغ از
این موضوع فضای صندلی های عقب در مقایسه با دوج کمی کوچک و تنگ احساس می
شود اما بازهم برای نشاندن لبخند رضایت بر روی چهره دو سرنشین کفایت می
کند.
هرچند
که در صورت استفاده مسافرتی، قطعاً کابین بزرگتر دوج برای پنج سرنشین
کارآمدتر و راحت تر خواهد بود. تفاوت میان تجهزات رفاهی، حس و حال راننده
پشت فرمان دو خودرو بسیار شگرف است. از یک سو دوج کمی بی روح، کم آپشن و
خشن به نظر می رسد و از طرف دیگر پشت فرمان ب ام و حتی در حال سکون هم
احساسی از سرعت و هیجان خواهید داشت. در ارگونومی بهتر کابین ب ام و لحظه
ای شک نکنید، هرچند که دوج به خصوص برای افراد بزرگ جثه کابینی کاملاً
مناسب دارد و این مسئله با توجه به مشخصات فردی عموم خریداران آمریکایی این
خودرو کاملاً توجیه پذیر به نظر می رسد.
در لحظه استارت زدن ب ام و
احساس خاصی نخواهید داشت اما دوج هشت سیلندر با اگزوز های اسپرت همچون ببری
زخمی می غرد و نباید انتظار شنیدن چنین صدای تنومندی را از موتور 4 سیلندر
2 لیتری ب ام و داشته باشید. فرصت برای رانندگی با خودروها کمی محدود است
اما خوشبختانه خلوتی محل آزمایش در پارک جنگلی، شرایط لازم برای مانور دادن
با دوج تنومند را فراهم کرده است. جالب است که ترمز دستی دوج، به سبک
مرسدس بنز و لکسوس در کف کابین جاساز شده است و از طریق فشردن پدال فعال می
شود. موتور نزدیک به 6 لیتر حجم دارد و گشتاور بسیار چشمگیری در حدود 540
نیوتن متر را به چرخ ها انتقال می دهد که تقریباً 200 واحد بیشتر از گشتاور
ب ام و است. با چنین مشخصاتی هرزگردی چرخ های عقب در جا به جایی های کوتاه
کاملاً طبیعتی به نظر می رسد.
تسلط
یافتن بر ابعاد خودرو چندان سخت نیست اما این دوج با طول پنج متر و هفت
سانتی متر و عرض 190 سانتی متر به راستی خودرویی بزرگ است و با اقتدار تمام
عرض جاده کوهستانی را اشغال می کند. واکنش فرمان و ترمز و پدال گاز کاملاً
نرمال است اما صدای غرولند پیشرانه حتی در سرعت های پایین نیز می تواند
رضایت شما را از راندن این دوج نه چندان وحشی تامین کند.
جالب تر آنکه
فنربندی خودرو کاملاً مطابق سلیقه خریداران بازار آمریکا تنظیم شده و به
عنوان یک سدان اسپرت، کاملاً نرم و متعادل احساس می شود. این ویژگی در کنار
وزن بالای خودرو سبب شده تا حداکثر شتاب جانبی قابل تحمل برای چارجر RT در
حدود 0.85 G اعلام شود که به شکل اعجاب آوری نزدیک به شتاب جانبی ب ام و
سبک تر و خشک تر است. بنابراین باید امتیاز بالاتر سیستم تعلیق را نیز از
آن دوج دانست.
تنها دو نکته است که ب ام و را در کورس رقابت با دوج حفظ
می کند. نخست گیربکس هشت سرعته ب ام و که با تعویض دنده های بسیار نرم و
کاملاً دقیق یک سر و گردن بالاتر از گیربکس نسبتاً قدیمی و کمی خشن دوج
ظاهر می شود و دوم لذت رانندگی بالاتر ب ام و که به وزن کمتر و مشخصات
اسپرتی شاسی و سیستم تعلیق آن مربوط می شود، هرچند باید اعتراف کرد که قریب
به اتفاق خریداران سری پنج با توجه به کلاس، قیمت خودرو و ترافیک سرسام
آور تهران، هیچ گاه از تمام توانایی های اسپرتی این خودرو گران قیمت برای
سریع رفتن و لذت بخش بودن استفاده نمی کنند، اما با توجه به وجود انواع
چاله و دست انداز، فنربندی نرمتر دوج در هر شرایطی خودش را به خوبی نشان می
دهد. هرچند به لطف مجموعه فنربندی قابل تنظیم ب ام و در واقع می توان سه
سطح مختلف عملکردی برای میزان نرمی این باواریایی لوکس تعریف کرد، اما در
نرم ترین شرایط هم تایرهای ران فلت ب ام و نسبتا خشک ظاهر می شوند و اغلب
خریداران به دلیل خشک شدن بیش از حد فنربندی از حرکت در حالت اسپرت پلاس
اجتناب می کنند.
به
عنوان یک رقابت ساده و خیابانی نیز یک درگ کوتاهی را در خیابان برگزار
کردیم. البته نتیجه این رقابت از قبل هم معلوم بود ولی باز وقتی یک 8
سیلندر آمریکایی در مقابل 4 سیلندر توربوی آلمانی در کنار هم قرار میگیرند،
مشاهده شاخ و شانه کشیدن این دو در کنار هم دیدنی خواهد بود.
کیفیت کابین و امکانات رفاهی
البته
برای عموم افراد، به غیر از کیفیت سواری، شتاب و فضای کابین، مسائلی همچون
کیفیت مواد تشکیل دهنده فضای داخلی، طراحی داخلی و آپشن های رفاهی هم از
اهمیت زیادی برخوردار است و در هر سه این زمینه ها ب ام و گوی سبقت را از
دوج می رباید. چرا که کابین دوج بیش از حد خشک و خشن ساخته شده و در برابر ب
ام و خوش رنگ و لعاب جذابیت چندان بالایی ندارد. برای مثال پدال شیفتر های
ب ام و در پشت فرمان، دو قطعه فلزی شکیل و خوش دست هستند، اما برای دوج
تنها دو دکمه پلاستیکی کوچک در پشت فرمان تعبیه شده است که کوچکترین احساسی
از لوکس یا اسپرت بودن را به راننده منتقل نمی کند. ب ام و همچنین در نسخه
فول به امکاناتی نظیر رادارهای فاصله سنج، سیستم رانندگی بین خطوط، دوربین
دید در شب و ... مجهز است اما برای چارجر RT امکانات در نسخه پلاس به
موارد متداول تری نظیر گرمکن و سردکن صندلی، گرمکن و سرد کن لیوان! تنظیم
برقی ارتفاع فرمان و مجموعه پدال ها خلاصه می شود، البته هر دو خودرو در
مورد فعال سازی مجموعه GPS در ایران با محدودیت هایی مواجه هستند و کیفیت
سیستم صوتی دوج در مدل پایه به مراتب از سیستم صوتی نسخه های پایه ب ام و
بهتر است.
مصرف سوخت
بر
روی کاغذ باید مصرف سوخت پیشرانه چهارسیلندر و 2 لیتری ب ام و بسیار کمتر
از اژدهای سیری ناپذیر 5.7 لیتری و هشت سیلندر دوج باشد، اما بسیار عجیب
است که مالک هر دو خودرو عددی در حدود 12 الی 14 لیتر در یکصد کیلومتر را
به عنوان میزان مصرف خودروهای خود اعلام می کنند که نشان دهنده تاثیر تفاوت
در فلسفه طراحی دو موتور است. در واقع رانندگان ب ام و برای دست یابی به
عملکرد نرمال با دور موتور بالاتری رانندگی می کنند که باعث افزایش مصرف
سوخت خودرو ایشان می شود و رانندگان دوج نیز به لطف تولید گشتاور زیاد در
دور موتور پایین، کمتر رانندگی در شرایط پرمصرفِ تخت گاز رفتن را تجربه می
کنند. از طرف دیگر دوج تکنولوژی غیر فعال سازی سیلندر ها (MDS) نیز مجهز
است که در ترافیک، پاشش سوخت در چهار سیلندر را متوقف می کند تا مصرف را
تا حد ممکن کاهش دهد. به هرحال عجیب نیست که در تست عملی و دقیق مصرف سوخت
دوج سنگین وزن، مقداری از ب ام و بیشتر باشد، اما مشخص است که ب ام و هم
آنطور که در کاتالوگ ها اعلام می شود، کم مصرف و اقتصادی نخواهد بود.
جالبتر آنکه دو خودرو نسبت به کیفیت سوخت حساسیت دارند و در صورت استفاده
از بنزین با کیفیت و مرغوب با اکتان مناسب، عملکرد بهتر و دوام بیشتری را
از خود به نمایش می گذارند.
قیمت و شرایط بازار
این
یک واقعیت است که قیمت نمونه های صفر کیلومتر دو خودرو چندان به یکدیگر
نزدیک نیست، دوج چارجر RT در حدود 33 هزار دلار قیمت دارد و رقم درخواستی
برای تحویل گرفتن سوئیچ ب ام و 528i به حدود 50 هزار دلار میرسد، اما بازار
منظقه آزاد ایران شاید تنها جایی باشد که شاهد نزدیکی رقابت قیمتی این دو
سدان جذاب از دو دنیای متفاوت هستیم. نمونه های کارکرده دوج چارجر RT در
منطقه آزاد اروند در حدود 110 میلیون تومان قیمت دارند و نمونه های دست دوم
528i نیز با حدود 130 میلیون تومان قابل خریداری هستند. بنابراین در نهایت
به مرحله سخت و عجیب داوری در میان این دو خودرو دوست داشتنی می رسیم.
برنده نهایی
شک
نکنید که مهندسان ب ام و در مجموع خودرو کامل تری را در اختیار مشتری قرار
می دهند و بالانس مناسبی را بین لذت بخشی یک خودرو جوان پسند با امکانات
رفاهی و عملکرد یک سدان لوکس خانوادگی ایجاد کرده اند اما چارجر بزرگتر و
خشن تر، با شتابگیری سریعتر و نرمی فوق العاده خود، بیشتر از ب ام و با
شرایط جاده های ایران سازگاری دارد. در واقع اگر امکان واردات این خودرو به
سرزمین اصلی ایران نیز وجود داشت، پیروزی چارجر از نظر تعداد فروش بر 528i
کاملاً محتمل به نظر می رسید. به خصوص آنکه برای نمونه های جدید چارجر،
گیربکس پنج سرعته قدیمی با نمونه هشت سرعته کاملاً جدیدی جایگزین شده است
که مسلماً عملکرد بهتری را چه در زمینه شتاب و چه در مسائل اقتصادی و مصرف
سوخت برای این خودرو به ارمغان می آورد. بنابراین تنها با توجه به قیمت
کمتر و عملکرد دینامیکی بهتر چارجر، ناچاریم تا از زرق و برق، پرستیژ و
امکانات رفاهی ب ام و چشم پوشی کنیم و نام دوج چارجر RT را به عنوان برنده
این رقابت عجیب اعلام نماییم. ب ام و خودرویی است که قطعاً لذت رانندگی
بالاتری را در جاده های کوهستانی نصیب شما خواهد کرد اما متاسفانه شرایط
استفاده از تمام قابلیت های این خودرو در کشورمان کمتر پیش می آید.
در
انتها از آقای حمید یعقوب پور مالک دوج چارجر و علی نجفی مالک بی ام و سری 5
و همچنین تلاش آقای سعید تنهایی برای تهیه این گزارش توسط سایت خودروبانک
کمال تشکر را داریم.
دوج چارجر |
مثبت | بدنه عضلانی، قیمت مناسب، قدرت موتور، دوام و عملکرد خوب، فضای کافی سرنشینان، سادگی تعمیرات، صدای فوق العاده اگزوز، فنربندی نرم |
منفی | کیفیت
تریم داخلی، کمبود آپشن و امکانات در نسخه پایه، مصرف نسبتاً زیاد سوخت،
گیربکس 5 سرعته خودرو مورد آزمایش (در نسخه 2015 با نمونه 8 سرعته جایگزین
شده است)، کمبود مراکز خدماتی در مناطق آزاد، افت عملکرد موتور در زمان
استفاده از بنزین نامرغوب |
بی ام و 528 |
مثبت |
طراحی جذاب، تکنولوژی پیشرفته، آپشن های رفاهی کامل، هندلینگ خوب و لذت
رانندگی بالا، شتاب گیری و عملکرد بسیار خوب در مقایسه با حجم موتور و سایر
سدان های موجود در بازار |
منفی |
قیمت بالا، هزینه نگهداری نسبتاً زیاد، نیاز به بنزین سوپر، حساسیت نسبت
به روغن، فضای نسبتاً فشرده برای سرنشینان عقب، فنربندی نسبتاً خشک، ضعف
سیستم صوتی در نسخه پایه |
مشخصات فنی |
مدل | بی ام و 528i | دوج چارجر RT مدل 2012 |
پیشرانه | 4 سیلندر 2 لیتری توربو | 8 سیلندر 5.7 لیتری اتمسفریک |
قدرت | 245 اسب بخار در 5000 دور | 375 اسب بخار در 5250 دور |
گیربکس | هشت سرعته خودکار | پنج سرعته خودکار |
گشتاور | 350 نیوتن متر در 1250 دور | 536 نیوتن متر در 4200 دور |
شتاب | 6.1 ثانیه | 5.2 ثانیه |
حداکثر سرعت | 250 کیلومتر | 240 کیلومتر |
وزن | 1711 کیلوگرم | 2018 کیلوگرم |
ترمز از 112 کیلومتر | حدود 47 متر | حدود 49 متر |
مصرف سوخت در 100 کیلومتر | 6.5 لیتر رسمی 10.5 لیتر تست شده | 10.2 لیتر رسمی 14.7 لیتر تست شده |
این دوج خوراک جاده چالوسه اونم روزهای جمعه که جاده یکطرفه میشه
معلومه کابین و امکاناتش در سطح پایین تریه
نسخه های جدیدو بین دور شمار قرمزش فقط کافیه تا اصلا به کابین بی ام و فکر نکنی :)
نشد یه بار مقایسه بزارین بین 2 خودروی کارکرده تو رنج 100 تا 160
یک مسئله دیگه هم هست و اون اینه که.... الان تو این بازار هرج و مرج که مردم نصف شون بیکارن مقایسه کردن خودروهای بالای صد میلیون تومانی چه دردی رو دوا میکنه از تو هزار صد هزار نفر هم یکی نمیاد بخره چون پولشو ندارن همون خودروهای چینی خودمون هم کارایی اینارو هم دارن و قیمتشونم خیلی خیلی پایین تره مثه جک شاسی بلند اس 5 یا مدلهای ام جی که واقعا به قیمتشون میرزن
تحقیقاتی که انجام شده مصرف یه موتور 8 سیلندر غول با یه 6سیلندر معمولی ولی توربو تقریبا برابری میکنه و حتی در بعضی موارد مصرف 8سیلندر کمتره.
یه پیشنهاد دیگه اینکه سعی کنید تو درگ هاتون از داخل ماشینا هم فیلم بگیرید که نتیجه با جزئیات بیشتری داشته باشیم و حداقل حس کنیم تو خود ماشین نشستیم.خخخخ
ميخوام بگم اگه سرعت تجربه رانندگي رو ببرين بالا بد نيست از اين ماشين ها بزارين ولي اي كاش تجربه رانندگي رو از ماشين هاي ملي و رنج قيمت 100 تا200 مليون كه بازه ي بيشتر مشتري هاست رو بزارين نه ماشين هاي خيلي گران كه بخش كوچكي توان خريد دارن نه ماشين هاي بي كيفيت چيني مرسي
يا علي
ولی با این حال ماشین امریکایی یه چیز دیگست
منم طرفدار ماشین ماسل آمریکاییم هیولایین واسه خوئشون
فرض محال هم كه بشه اين دو تا برند باهم مقايسه كرد از طرف بي ام و بايد خودرو معروف و بي همتاي سري ٥ يعني m5 به عنوان نماينده انتخاب ميشد.
در بهترين شرايط دوج در سطح كمپاني هاي كره اي هست، من بودم دوج با يك جنسيس ٨ سيلند مقايسه ميكردم كه بعيد ميدونم بتونه از پس اون كره اي بر بياد
البته من هم شخصا ب ام و رو بیشتر می پسندم. اما اینو در نظر داشته باشین که این دو خودرو با فلسفه متفاوتی تولید شده اند....به عبارت دیگه اصلا مقایسه این دو خودرو قیاس مع الفارقه....
مخصوصا براي كساني كه عاشق غرش موتور ماشينن