پدال نیوز: تامین قطعه برای خودروهای سه یا چهار دهه قبل که همچنان در داخل تولید و عرضه میشود، در حالت عادی هم دشوار است....
به گزارش پایگاه خبری پدال نیوز؛ صنعت خودرو در سال جاری آنقدر ملتهب بوده و تغییر و نوسان به خود دیده است که میتوان گفت سال 97، سال ویژهای برای صنعت خودرو بوده است. تحریمها و خروج خودروسازان خارجی، افزایش یا بهتر بگوییم جهش شدید قیمت ارز و کمبود قطعات، کاهش تولید 500هزار دستگاهی در سال جاری نسبتبه سال گذشته، چند برابر شدن قیمت خودروها، زیان 11هزار میلیارد تومانی خودروسازان در 9ماهه امسال و رسیدن تعداد پیشفروشهای خودروسازان به مرز یکمیلیون دستگاه خودرو، همگی جزو مواردی هستند که از ابتدای سال رخ دادهاند.
به عقیده بسیاری از کارشناسان، این روند صنعت خودرو را بهسوی زوال سوق داده است. البته بهزور مُسکنهایی مانند تزریق نقدینگی از سوی دولت، افزایش قیمتها و فروش خودرو برمبنای حاشیه بازار، این صنعت فعلا سرپا مانده و به بازگشت رونق در سال آینده امید بسته است.
بحث سوءمدیریت در صنعت خودرو، صحیح یا اشتباهبودن قیمتگذاری برمبنای حاشیه بازار و قدیمیبودن تولیدات و اینکه چرا صنعت خودرو همچنان با محصولات قدیمی ادامه میدهد، ازجمله مواردی هستند که در گفتوگو با بابک صدرایی، کارشناس صنعت خودرو به آنها پرداختیم.
اگر بخواهیم تصویری از وضعیت کلی خودروسازی، بازار خودرو و بحث واردات از ابتدای سال تاکنون ترسیم کنیم، به چه مواردی میرسیم؟ بهطور کلی شاهد چه نوساناتی در این خصوص بودیم؟ صنعت خودرو یک بیمار کهنه است. این بیمار قدیمی تا یک جاهایی خود را با مُسکنهای مختلفی سرپا نگه میداشت و جلو میبرد و گاهی بیماری را رد میکرد و به سمت بهبودی حرکت میکرد. با تجویز اشتباه برخی افراد، بیماری صنعت خودرو روزبهروز بدتر میشود.
برای خودرو پس از جنگ دو بحث وجود داشت؛ اینکه ما به سمت تولید خودرو برویم یا خیر. سال 97 چهره واقعی صنعت خودرو نمایان شد. در واقع با بحران تحریم، سوءمدیریت در این صنعت خود را نشان داد. اینکه گفته میشد در صورت ورود خارجیها تکنولوژی هم وارد میشود، خودکفا میشویم و مواردی از این قبیل نیز همگی عملی نبود.
در سال جاری با نمایان شدن چهره واقعی صنعت خودرو، متوجه شدیم این صنعت بسیار آسیبپذیر است. یکسری اقدامات و کارها باید در این صنعت انجام میشد که متاسفانه اجرا نشده است.
در بحث بازار خودرو، مشکل اصلی را در چه میبینید؟ از ابتدای سال تا امروز اصل مشکل بازار خودرو بیبرنامگی بوده است. از آنجا که برای بلندمدت برنامهریزی مناسبی نداریم، وقتی مشکلی ایجاد میشود، در کوتاهترین زمان خود را نشان میدهد. درحالحاضر مساله مهم این است که مردم نگران هستند. که آیا خودرویی که خریداری کردهاند، تحویل داده میشود یا خیر. در بحث قطعات هم مشکلات فراوانی وجود دارد، نمیدانیم فلان قطعه پیدا میشود یا خیر. چراکه تحریمها باعث شد تا ارتباط با تامینکننده قطعه برای خودروسازان قطع شود.
همین موضوع باعث شد تحویل خودرو با تاخیر طولانی انجام شود. ضمن اینکه بسیاری از شرکتها از ایران رفتند و همین خروج یکباره تحویل خودروها را با مشکل روبهرو کرده است.
خروج شرکتهای خارجی چه تاثیری بر صنعت خودرو گذاشته است؟ دلیل رفتن خارجیها از صنعت خودرو را چه میدانید؟ خروج ناگهانی خودروسازان خارجی ضربه شدیدی به خودروسازان داخلی وارد کرد، آنهم در شرایطی که انتظارات از خودروسازان بسیار بالا رفته بود. این مساله یک بار دیگر نشان داد ما در امضای قرارداد با خودروسازان خارجی و نوع همکاری با آنها نگاه همهجانبه و قدرت مذاکره نداریم.
یعنی این قراردادها بهراحتی از بین رفته و شرکتها بهراحتی از ایران میروند و بازار کشور را رها میکنند. اینها همگی نشان از درد و بیماری کهنه و بحث نبود استراتژی در صنعت خودرو ایران دارد.
به مساله مدیریتها اشاره کردید که وضعیت فعلی صنعت خودرو حاصل آن است. در این رابطه چه مشکلاتی وجود دارد و شاهد چه اشتباهاتی در بالاترین سطوح صنعت خودرو بودهایم؟ مشکل اصلی صنعت خودرو در ایران این است که ما موزه متحرک خودروسازان فرانسوی و کرهای شدهایم. خودروهای سه یا چهار دهه قبل را تولید میکنیم و به بازار میفرستیم. تامین قطعه برای این نوع خودروها در حالت عادی هم سخت است. نکته اصلی اینکه تیراژ ما درخصوص برخی محصولات آنقدر بالا نیست که بخواهیم سرمایهگذاری گستردهای روی آن انجام دهیم.
از این رو، مجبور به واردات برخی قطعات هستیم و وقتی به تحریم برمیخوریم، کمبود قطعه و کاهش تولید خودرو، تعادل عرضه و تقاضا در بازار را برهم میزند. در این شرایط دست دلالان باز میشود و قیمتها افزایش مییابد.
قیمتگذاری بر مبنای حاشیه بازار را تصمیم درستی میدانید یا اشتباه و چرا؟ قیمتگذاری بر مبنای حاشیه بازار اشتباه است و یک اقتصاد بیمار را نشان میدهد. یعنی تولیدکننده یک کالایی را میسازد اما به بازار میگوید قیمتها را مشخص کند. این کار دست دلالها را بیشاز پیش باز میکند. البته این قیمتگذاری یک نوع فرار است برای برخی خودروسازان دولتی که به این وسیله قیمت را در بازار بالا ببرند تا مجوز روانی داشته باشند و قیمتهای کارخانه را هم بالا ببرند. یک زمانی پس از جنگ، ایرانخودرو به این شکل خودرو میفروخت.
به این صورت که مبلغی بهعنوان پیشپرداخت دریافت میکرد و مابقی را زمان تحویل و 5درصد پایینتر از قیمت بازار. مردم پولهای مازاد خودشان را برای خرید خودرو و کسب سود از فروش خودرو کنار میگذاشتند. با این روش فروش، ما دوباره به 20، 25سال گذشته و با همان سیاستهای قیمتی برمیگردیم.
در این خصوص اصولا چه روشی برای قیمتگذاری میتوان در نظر گرفت که نه شرکتها متحمل زیان شوند و نه خریداران؟ چون بههرحال قیمت نهادههای تولید افزایش پیدا کرده است.
خودرو کالایی است که قیمتش با ارز رابطه مستقیمی دارد. ما نیز کشوری هستیم که در بحث صنایع، وابستگی ارزی داریم. درنتیجه قیمت خودرو با نرخ ارز مشخص میشود. اما به نظر من خودروسازان باید تحت هر شرایطی قیمت قطعی اعلام و مدت تحویل خودروها را باید کوتاهتر کنند.
هرچقدر مدت تحویل خودرو ازسوی خودروساز طولانیتر میشود، بازار را خرابتر و حاشیه سود ایجاد میکند. خودروساز باتوجه به آنچه در اختیار دارد، باید پیشفروش انجام دهد. از آنجا که ما یک کشور ریسکپذیر بوده و با بحرانهای اقتصادی و سیاسی روبهرو هستیم، خودروسازان باید خودرویی به مردم بفروشند که موجود دارند، نه خودرویی که وجود ندارد تا با شروع مشکلات اینچنینی مجبور نباشند به مشتری خودرو جایگزین معرفی کنند. دولت باید این موارد را مدنظر قرار بدهد و قیمت خودرو باید بر مبنای واقعیات شکل بگیرد.
سالهاست شرکتهای خودروساز محصولات قدیمی را تولید میکنند و بحث خروج آنها نیز همواره مطرح بوده است. چرا جایگزینکردن این خودروها سخت انجام میشود؟ آیا این دشواری به خودروسازان برمیگردد؟ بهطور کلی، چرا تغییر در نوع خودروها برای خودروسازان سخت و مشکل است؟ نخست اینکه؛ قطعهسازی ما استاندارد نیست. اگر تولید این خودروها از خط خارج شود، برای بسیاری از قطعهسازان مشکل ایجاد میشود. بسیاری از این قطعهسازان چندان انعطافپذیر نیستند که بتوانند از تولید قطعه فلان خودرو به تولید قطعه خودرو جدید و مدرن برسند.
پس بحث اول، ضعف در صنعت قطعهسازی است. مساله دوم اینکه با بحرانهایی که صنعت خودرو ایران با آن دستوپنجه نرم میکند، ایجاد تغییر و عرضه محصول جدید بسیار سخت است. چراکه محصول جدید باید لایسنس خارجی دریافت کند که درحالحاضر تحریمها مانع آن است. حتی اگر بتواند لایسنس یک خودرو خارجی هم بگیرد با این نرخ دلار، قیمت محصول بسیار بالا خواهد بود.
بنابراین باید از خودروسازان دستدوم و سوم جهانی محصول بگیرد که آنهم مشکلات خاص خود را هم در تولید انبوه و هم در پذیرش جامعه دارد. به لحاظ داخلی هم ما توان تولید پلتفرم بهروز را نداشتهایم تا خودرویی تولید کنیم که قیمت مناسبی داشته باشد. در مرحله آخر وقتی محصولی مدتی طولانی از عمرش میگذرد و قالبهایش فرسوده میشود و البته در بازار جا میافتد، حاشیه سود بسیار بالایی برای خودروساز دارد.
درحالحاضر پراید و پژو405 سودده هستند، چرا که دوران هزینهبری این خودروها برای مجموعه سپری شده است. اما خودرویی که جدید وارد میشود، هزینههای بیشتری دارد. هرینه طراحی و تولید و ماشینآلاتی که برای خط تولید آن نصب شدهاند، همه باید به نوعی جبران شود. اما خودروهایی مانند پراید و 405 دیگر این هزینهها را ندارند و حتی سود بیشتری دارند.
دنیای خودرو