پدال نیوز: افزایش نرخ سود بانکی میتواند لنگر مناسبی باشد برای کنترل انتظارات تورمی که در مردم ایجاد شده است.....
به گزارش پایگاه خبری پدال نیوز، اقتصاد کشور در یکی، دو سال اخیر صحنه تصمیمات مهمی بوده است که به عقیده کارشناسان یا درست اجرا نشدهاند یا از اساس تصمیمات اشتباهی بودهاند. یکی از این تصمیمات، بحث مربوط به کاهش نرخ سود بانکی است. سود بانکی با هدف افزایش عرضه تسهیلات بانکی به بخش تولید و در مجموع به منظور کمک به تولید کاهش یافت، اما این موضوع نهتنها به تولید در کشور کمکی نکرد، بلکه مردم با خروج پولهایشان از بانکها و سرریز کردن آن به بازارهایی مانند خودرو، سکه و ارز سبب ایجاد تقاضای کاذب در این بخش شدند. تا جاییکه اقتصاددانها، نقدینگی سرگردان را بلای جان اقتصاد کشور میدانند.
در کنار این موارد، افزایش نرخ ارز و تحریمها و در نتیجه افزایش تورم، باعث شدند مردم هجوم بیشتری به سمت تبدیل پولشان به کالایی که در درازمدت قدرت خرید و حفظ سرمایه برای آنها ایجاد میکند، داشته باشند. اما اینکه چرا خودرو در این بخش برای مردم جذاب شده و در این شرایط بانکمرکزی چگونه میتواند به کمک بازار خودرو، سکه و ارز و... بیاید، موضوعی است که با کامران ندری، اقتصاددان در میان گذاشتیم.
ندری فشارها بر بانک مرکزی بهمنظور جلوگیری از افزایش نرخ سود بانکی را یکی از دلایل هجوم به بازارهای دیگر میداند و معتقد است برای حل این مشکل باید افزایش نرخ سود بانکی بهعنوان لنگری در راستای مهار کنترل انتظار تورمی که در مردم ایجاد شده بهکار گرفته شود، انتظار تورمی که مردم را به سمت خرید خودرو سوق داده است.
چرا با وجود افزایش قیمت خودرو، همچنان تقاضا برای آن بسیار زیاد است؟ به لحاظ اقتصادی چرا خودرو تا این حد برای مردم جذابیت دارد؟ چرا خرید خودرو به در اختیار داشتن پول ارجحیت یافته است؟ مساله اصلی، انتظارات تورمی است. تصور مردم این بوده که تورم برای سال آینده بالاست. وقتی در سال جاری تورم بسیاری بالا ایجادشده و تورم نقطه به نقطه به 50درصد رسیده، طبیعی است مردم اینگونه تصمیمگیری کنند. البته تورمی که مردم با خرید کالاها بهصورت روزانه احساس میکنند، بیشاز این 50درصد است. بنابراین انتظار تورمی در اقتصاد کشور شکل گرفته و طبیعی است مردم سرمایههای خود را تبدیل به داراییهای غیر ریالی مانند خودرو کنند.
یعنی اینکه مردم، خودرو را برای سرمایهگذاری انتخاب میکنند، به دلیل محدود بودن میزان سرمایهشان است؟ بله؛ خرید و فروش در بخش مسکن توان مالی بسیار بالایی میخواهد. یعنی برای خرید خانههای کوچک هم باید نیممیلیاردتومان هزینه کرد. کسانی که سرمایه محدودتری دارند، سراغ بازار طلا و ارز میروند. اما خودرو ویژگیهایی دارد که برای مردم جذاب است.
راهکار اصلی برای برونرفت از این وضعیتی که برای بازاری مانند خودرو اتفاق افتاده است، چیست؟ از نظر علم اقتصاد، بانکمرکزی در چنین شرایطی باید چه راهکاری را در پیش بگیرد؟ برای من جای تعجب دارد که چرا در این شرایط بانکمرکزی، سیاست مناسبی را درخصوص افزایش نرخهای سود بانکی اعمال نمیکند. البته بانکمرکزی نگرانیهایی دارد اما در شرایط فعلی پایین بودن نرخ سود بانکی، جذابیت خرید دوچندان خودرو و کالاهایی از این قبیل را افزایش داده است.
طبعا هر کسی به اندازه وسعی که دارد سراغ دارایی خاصی میرود. بهطور معمول کسانی که سرمایهای کمتر 100میلیونتومان دارند سراغ خرید خودروهای داخلی میروند. اما درمجموع میتوان گفت در کشور ما انتظارات تورمی مدیریت نمیشود. تنها ابزار انتظار تورمی در اقتصاد کشور نرخ ارز است.
در ماههایی که قیمت ارز ثبات داشته، نرخ تورم هم کاهش پیدا کرده است. فعلا تنها لنگر مهار تورم نرخ ارز بوده که متاسفانه به دلیل تحریمها کنترل آن از دست ما خارج است. بهنوعی مانند سالهای گذشته بانک مرکزی توانایی کنترل نرخ ارز را ندارد.
بانک مرکزی باید از ابزارهای دیگری برای کنترل تورم استفاده کند. افزایش نرخ سود بانکی در واقع میتواند لنگر مناسبی برای کنترل انتظارات تورمی و جلوگیری از ورود بیحساب به بازار خودرو و تبدیل پول به خودرو باشد.
بسیاری از کشورها با افزایش نرخ سود کنترل اقتصاد را به دست گرفتهاند. اما بانک مرکزی این قضیه را چندان جدی نگرفته است. متاسفانه این متغیر نرخ سود هم مانند بسیاری از متغیرهای کلیدی اقتصاد تحتتاثیر فشارهای سیاسی قرار میگیرد. هر وقت قرار است این نرخ افزایش پیدا کند، مسئولان سیاسی کشور یک جریان اعتراضی ایجاد میکنند و مانع میشوند. نرخ سود مانند نرخ ارز کالاهای اساسی خیلی در اختیار بانک مرکزی نیست.
پس عملکرد بانکمرکزی در بازاری مانند خودرو تاثیرگذار بوده است؟ بله؛ طبعا نهتنها در بازار خودرو بلکه در همه بازارها این عملکرد تاثیرگذار است. وقتی صحبت از انتظار تورمی میشود، هرکس بسته به توان خود و ملاحظاتی که دارد به بازارهای مختلف ازجمله خودرو ورود میکند. بهعنوان مثال فردی میگوید من با خرید خودرو هم ارزش پول خودم را در دراز مدت حفظ کرده و هم از این خودرو استفاده میکنم. این مساله را درخصوص خرید طلا یا سکه نمیبینیم. یعنی فرد با خرید طلا تنها حفظ ارزش دارایی کرده است و نمیتواند مانند خودرو از آن هم استفاده ببرد. پس این مزیت خرید خودرو است که هم میتوان از آن استفاده کرد و هم میتوان در آینده با قیمت مناسب آن را فروخت.
به نظر شما وضعیت به این معناست که مردم نیاز به خرید دارند؟ خیر؛ این شرایط اصلا طبیعی نیست و مردم بهدلیل احتیاج نیست که سراغ خرید خودرو یا موارد اینچنینی میروند. آنها نگران تورم آتی هستند و همه میدانند که ریال نمیتواند این قدرت خرید را حفظ کند.
آیا این تبدیل پول به کالا برای حفظ قدرت خرید در آینده ممکن است برای مردم مشکل ایجاد کند؟ بههرحال تضمینی برای تبدیل پول وجود ندارد. بهعنوان مثال ممکن است در آینده اتفاقی در اقتصاد کشور بهوجود بیاید که بازار خودرو راکد شود. اما هیچکس تصور این راکه در آینده قیمت خودرو نزولی شود، ندارد. یعنی همه با خودشان میگویند که به اندازه استهلاک از خودرو استفاده کردهاند و چهبسا با قیمت بالاتر به فروش برسانند. اما در مورد ریال، مساله این است که روزبهروز ارزش آن کم میشود.
خریداران خودرو با خودشان میگویند حتی اگر نفعی نبریم، حداقل حفظ ارزش کردهایم و ارزش پولمان حفظ شده است. کاری که باید انجام شود این است که انتظار تورمی را که در ذهن مردم ایجاد شده است، باید کنترل شود. اما همانطور که گفتم ما برای کنترل انتظار تورمی هیچ لنگر مناسبی نداریم.
جا دارد نرخ سود را که از این منظر بنگریم. وقتی بحث افزایش نرخ سود بانکی میشود، معمولا سیاستمداران بحث افزایش هزینه تولید را مطرح میکنند، درحالیکه نرخ سودبانکی کارکردهای دیگری هم دارد. متاسفانه بهدلیل پایین بودن سواد اقتصادی برخی سیاستمداران و نگاه پوپولیستی به اقتصاد ما توانایی استفاده از ابزار سود بانکی برای مهار تورم انتظاری را نداریم.
اینکه قیمت خودرو آزادشده و با قیمت حاشیه بازار به فروش میرسد به لحاظ اقتصادی چقدر به خودروسازان کمک میکند؟ این مورد در آینده صنعت خودرو چه تاثیری خواهد گذاشت؟ بهنظر من، خودروسازان مشکلات ساختاری دارند. اتفاقاتی که در بازار رخ میدهد، در سطح کلان بهنفع اقتصاد نیست. ممکن است در کوتاهمدت یک گروه خاصی از این نوسانات قیمت نفع ببرند. اما درمجموع تحولاتی که میبینید به نفع اقتصاد نیست و احتمال اینکه بازار خودرو با یک رکود جدی مواجه شود، خیلی بالاست. نه فقط بازار خودرو بلکه کل اقتصاد با یک رکود همراه تورم مواجه خواهد شد. شکل حاد آن مانند اتفاقی بوده که درحالحاضر برای ونزوئلا رخ داده است.
ما در نقطه آغاز بحران هستیم. بنابراین چنین شرایطی اصلا به نفع اقتصاد کشور نیست. در بحران قبلی که سال 91 رخ داد و ابعاد کوچکتری نسبتبه بحران فعلی داشت، تا چندسال ما مشکل رکود داشتیم. مشکل خودروسازی ما مشکل ساختاری است و با آزادسازی قیمت مساله اصلی آنها حل نخواهد شد.
البته آزادسازی قیمت خودرو کمک میکند در کوتاهمدت این شرکتها به حیات خود ادامه دهند. اما فقط در همین حد میتواند به خودروسازیها کمک کند و در بلندمدت مشکلات ساختاری قبلی آنها عمیقتر هم خواهد شد.
بحث جدیدی درخصوص واگذاری شرکتهای دولتی به بخش خصوصی مطرح شده است. آیا واگذاری خودروسازان به بخش خصوصی میتواند گره از مشکلات خودروسازان بگشاید؟ بعید میدانم. نخست آنکه بخش خصوصی در ایران بهدلیل اینکه نهادهایی که باید فعالیت بخش خصوصی را نظارت و مدیریت کند، بسیار ضعیف هستند. ضمن اینکه بخش خصوصی هم توان این را که بخواهد از پس مشکلات برآید، ندارد. مگر اینکه ما بتوانیم آن نهادها را تقویت کنیم. به هزار و یک دلیل هزینه تولید در اقتصاد ما بالاست.
بهرهوری در اقتصاد کشور ما بسیار پایین است و نوآوری اصلا اتفاق نمیافتد. دنیا الان با اتکا به نوآوری و بهرهوری درحال پیشرفت است و ما چنین چیزی را در اقتصادمان نداریم. یعنی بهگونهای حرکت نکردهایم که اقتصادی بالنده، شکوفا و روبهرشد داشته باشیم.دنیای خودرو